درک تفاوت رهبر و مدیر، کلید ایفای نقش درست در هر یک از این جایگاههاست. تردیدی وجود ندارد که رهبری و مدیریت، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند و هر دوی آنها مؤلفههایی ضروری برای موفقیت یک سازمان هستند اما این واقعیت، از اهمیت شناخت تفاوت بین آنها کم نمیکند.
کم نیستند افرادی که مدیریت و رهبری را دو مفهوم یکسان میدانند و این تصور، مخصوصاً زمانی که خودشان در یکی از این جایگاهها قرار بگیرند، میتواند مشکلساز باشد. اگر یک رهبر، به بهای دست کشیدن از نقش هدایتگرانهاش، غرق در وظایف مدیریتی شود، پیامدهای ناخوشایندی را متوجه روحیه و عملکرد کارکنان و متعاقباً کل سازمان میکند و طبیعتاً عکس این گزاره نیز صادق است.
درک تفاوت مدیریت و رهبری، نخستین گام در مسیر تبدیل شدن به یک مدیر یا رهبر موفق و کارآمد است و ما نیز با توجه به اهمیت موضوع، این مقاله از تینت را به تشریح تفاوت رهبر و مدیر اختصاص دادهایم.
رهبران ابداعکنندگان قهاری هستند
ارائه ایدههای جدید، یکی از مهمترین جنبههای تفاوت رهبر و مدیر است. رهبران، افرادی مُبدع و آفریننده هستند که چارچوبهای کاری مجموعه را ایجاد میکنند. هر چارچوب یا روند کاری جدید در سازمان، باید در پاسخ به یک نیاز ایجاد شود. رهبران باید بدانند که چه اتفاقاتی در سازمان رخ میدهند؟ آنها باید مسائل اساسی سازمان را بشناسند و اگر نقصی در کار وجود دارد، منشأ آن را پیدا کنند و برای حل آن تدبیری بیندیشند. آنها این کار را به کمک مدیران انجام میدهند. بهعبارتدیگر، مدیران با شناسایی مسائل، رهبران را از وجود آنها آگاه میسازند و رهبران هم برای حل مشکل، راهکار ارائه میدهند.
شاید بهتر باشد برای درک بهتر این جنبه از تفاوت رهبر و مدیر، مثالی بزنیم یک مدیر سازمانی ممکن است متوجه شود که بخش حسابداری، زمان زیادی را صرف صدور و مدیریت فاکتورها میکند و این اتلاف زمان را مسئلهای بزرگ بداند. از سوی دیگر، کارکنان بخش حسابداری نیز ضمن پذیرش وقتگیر بودن فرایند صدور فاکتور، روی این موضوع تأکید میکنند که این فرایند، بخشی جداییناپذیر از روند انجام کار است و بههرحال باید آن را انجام دهند. در این وضعیت، رهبر بهواسطه مدیر، از این مسئله مطلع میشود و با بررسی جوانب مختلف موضوع و یافتن فرصتی برای ابداع و نوآوری، تلاش میکند تا راهی برای حلوفصل مسئله پیدا کند. در این مثال، ممکن است رهبر تشخیص دهد که راهاندازی یک سیستم ثبت و صدور خودکار فاکتور میتواند کلید حل مشکل باشد و با عملی کردن این ایده، زمان قابلتوجهی را برای کارکنان بخش حسابداری آزاد کند.
اگر بخواهیم این جنبه از تفاوت رهبر و مدیر را خلاصه کنیم باید بگوییم که مدیران درصدد حفظ وضعیت کنونی و حصول اطمینان از انجام درست و بهموقع کارها هستند، اما رهبران، پیوسته برای یافتن راهکارهای نوآورانه با هدف افزایش کارایی سازمان، تلاش میکنند. هم مدیران و هم رهبران، نقش ارزندهای در سازمان دارند و در بسیاری مواقع ممکن است نقشها و وظایفشان با یکدیگر همپوشانی داشته باشند اما بهطورکلی، ایفای نقش رهبری، رویکرد کنشگرانه و فعالانهتری را میطلبد که اتخاذ این رویکرد، بالأخص در حل مسئله، اهمیت دوچندانی پیدا میکند.
رهبران بر افراد تمرکز میکنند
تمرکز بر افراد، یکی دیگر از جنبههای تفاوت رهبر و مدیر است. رهبری به این معناست که فرد بتواند برای دیگران، نوعی منبع الهام باشد و آنها را طوری هدایت و توانمند کند که وظایفشان را به نحو احسن انجام دهند. رهبران خوب، کارکنان را حول یک هدف یا چشمانداز مشترک جمع میکنند و با تکیه بر نوعی تمایل متقابل، برای تحقق آن هدف یا چشمانداز، به آنها انگیزه میدهند.
با وجود اینکه عوامل انگیزشی مختلف مثل پول یا تعادل بین شغل و زندگی، در ایجاد انگیزه برای کارکنان، تأثیر قابلتوجهی دارند اما بهترین کارمندان، معمولاً کارمندانی هستند که بهواسطه ماهیت کارشان، از انجام آن برانگیخته و هیجانزده میشوند. چنین وضعیتی، یکشبه پدید نمیآید اما یک رهبر کاردان میداند که چطور باید این اتفاق بیفتد.
یکی از راههای خوب برای تعامل بهتر با کارکنان، تشویق تولید ایده و ارائه پیشنهاد از جانب آنهاست. گوش دادن به آنچه کارکنان میگویند و دادن بازخورد مؤثر، باعث تحکیم پیوند میان رهبر با آنها میشود. بهعنوان یک رهبر، شما باید تیمی متشکل از افرادی بسازید که پشتیبان و مُروج ارزشهای شما باشد و اعضا بهواسطه عضویت در آن تیم به خودشان افتخار کنند. از سوی دیگر، وقتی در جایگاه یک مدیر قرار میگیرید، باید مطمئن شوید که همه چیز درست پیش میرود؛ یعنی کارکنان ضمن آگاهی کافی از شرح وظایفشان، از دستورالعملهای کاری تبعیت میکنند و هیچ مانعی در مسیر انجام کارها وجود ندارد.
برای درک بهتر تفاوت رهبر و مدیر این قاعده کلی را به خاطر بسپارید که مدیر بر کنترل افراد و سیستمها تمرکز دارد درحالیکه رهبر، بر ایجاد سیستمها و انگیزش کارکنان متمرکز است.
رهبران برای اهداف بلندمدت برنامهریزی میکنند
افق دید، یکی دیگر از جنبههای تفاوت رهبر و مدیر است. رهبران در وهله اول برای اهداف بلندمدت برنامهریزی میکنند و تحقق این اهداف هم مستلزم دوراندیشی و توجه مستمر به چشمانداز اصلی سازمان است. درگیری بیشازحد رهبران با برنامههای کوتاهمدت، وقتشان را تلف میکند و آنها را در بذل توجه به آنچه اهمیت بیشتری دارد، ناکام میگذارد.
با درک تفاوت رهبر و مدیر، متوجه میشویم که دستیابی به اهداف بلندمدت، مستلزم تحقق اهداف کوتاهمدت است و اهداف کوتاهمدت نیز فقط و فقط از طریق انجام درست وظایف روزمره محقق میشوند و اینجاست که یک مدیر باید نقشش را بهدرستی ایفا کند. بهطور خلاصه، رهبران، وظیفه تعیین مسیر، هدفگذاری و برنامهریزی برای آینده را بر عهده دارند و مدیران، از طریق نظارت بر اجرای برنامههای کوتاهمدت، به تحقق چشمانداز سازمان کمک میکنند.
سخن آخر
رهبری و مدیریت را میتوانیم به دو بال پرواز یک سازمان تشبیه کنیم که در صورت فقدان یکی از آنها، سازمان سقوط میکند. بدون رهبری، افراد و تیمهای سازمانی، سردرگم میشوند و آن وحدت و انسجام عمل لازم در سازمان وجود نخواهد داشت. از سوی دیگر، بدون مدیریت، افراد و تیمها نمیتوانند برای تحقق اهداف مشترک، گامهای عملی بردارند و در انجام وظایفی که بر عهده آنها گذاشته شده، ناتوان میشوند. درک تفاوت رهبر و مدیر به رهبران و مدیران کمک میکند تا از اولویتها و وظایف اصلیشان آگاه شوند و بدانند که در وهله نخست، چه انتظاری از آنها میرود؟
مدیران و رهبران در حالت ایدهآل باید در کنار آگاهی از تفاوت رهبر و مدیر به لحاظ ماهوی، مهارتها و قابلیتهایشان را برای ایفای هر دو نقش توسعه دهند. بهعنوانمثال، مهارت انسانی و قابلیت برقراری ارتباط مؤثر با افراد، نهفقط برای رهبران بلکه برای مدیران نیز یک قابلیت حیاتی محسوب میشود. در بسیاری از سازمانها، مخصوصاً کسبوکارهای کوچک، وظایف رهبری و مدیریت بر عهده یک نفر یعنی صاحب کسبوکار است و همین امر، ایفای اثربخش هر دو نقش را به یک لازمه اساسی تبدیل میکند. در آخر امیدواریم آنچه خواندید در درک تفاوت رهبر و مدیر، مفید واقع شده باشد.