پشتیبانی تلفنی مناسب از مشتریان، یکی از مهمترین مؤلفهها در بهبود تجربه آنها از تعامل با برند است که کیفیت آن، روی شاخصهایی مثل رضایت و وفاداری تأثیر زیادی دارد. این واقعیت از اهمیت توجه به ارتقای کیفی پاسخگویی تلفنی و رعایت مهمترین نکات صحبت با مشتری حکایت دارد.
تقویت هوش هیجانی، از مهمترین اقداماتی محسوب میشود که همه رهبران امروزی باید آن را در دستور کار قرار داده و با شناخت راهکارهای ارتقای این نوع هوش و تمرین کافی، مهارت انسانیشان را در تعامل با اعضای سازمان بهبود بخشند.
پدیده دورکاری در کنار همه مزایایی که دارد، به دلیل کاهش امکان نظارت بر انجام امور و ایجاد اختلال در فرایند مدیریت کسبوکار، میتواند بهرهوری را تهدید کند و در این بین، درک اهمیت ثبت ساعات کار در منزل، عاملی کلیدی برای مواجهه با چالشها و پیامدهای منفی شناخته میشود.
چالشهای منابع انسانی در استارتاپها از موضوعات مهمی هستند که باید از همان ابتدا برای مدیریت آنها برنامهریزی کرد. هرچند این چالشها در بدو امر چندان جدی تلقی نمیشوند، اما در ادامه میتوانند مشکلات خاص خودشان را ایجاد کنند. با شناسایی این چالشها میتوان از بروز مشکل بهواسطه آنها پیشگیری کرد.
تعارض، شبیه پُلی میماند که هر سازمان در مسیر حرکت بهسوی اهدافی که دارد، باید از آن بگذرد. اما گذر از پُل یا سقوط از آن، مستقیماً به نحوه رویارویی سازمان با مسئله و اثربخشیِ راهکارهای حل تعارض سازمانی بستگی دارد.
بهموازات اهمیت روزافزون مفهوم مشتری در فضای کسبوکار امروز، مدیریت درخواست مشتری نیز اهمیت خاصی پیدا کرده است. اگر قادر به مدیریت صحیح خواستههای مشتریانتان نباشید، آنگاه نمیتوانید رضایت آنها را جلب کنید. به همین دلیل باید به قواعد مهمی در تعامل با مشتریان توجه داشته باشید تا فرایند پاسخگویی به انتظارات مشتری را بهبود دهید.
ارائه خدمات به مشتریان، یکی از مؤلفههای اثرگذار در جلب رضایت آنها و متعاقباً موفقیت تجاری محسوب میشود. به همین دلیل مدیران کسبوکارها باید در جستجوی راهکارهایی برای بهبود مستمر این فرایند باشند.
وقتی صحبت از یک مدیر یا رهبر موفق میشود، در اغلب اوقات ویژگیهایی مثل هوش تحلیلی و محاسباتی، سختکوشی، اعتمادبهنفس، برونگرایی و ... به ذهن خطور میکند. اما در این فهرست باید برای هوش هیجانی نیز جایگاه ثابتی در نظر بگیریم. مفهومی که گاهی بهسادگی مور غفلت قرار میگیرد.
یک مدیر باید بتواند توجه به کارکنان را به بخش جداییناپذیری از رویکردش تبدیل کند و نشان دهد که برای آنها اهمیت قائل است. وقتی کارکنان به چنین باوری برسند، سطح رضایتمندیشان افزایش مییابد که این خود به افزایش بهرهوری و متعاقباً موفقیت سازمان میانجامد.
تعارض مقولهای است که بسیاری از مدیران بهطور پیشفرض، نگاه مثبتی نسبت به آن ندارند. بااینحال باید بدانیم که بروز تعارض امری حتمی است که باید از طریق مدیریت اصولی، آن را به فرصت مناسبی تبدیل کنید تا مجموعه تحت هدایتتان بتواند از مزایای تعارض سازمانی بهرهمند شود.