کسبوکارهای نوپا (استارتآپها) همواره در مسیر و رشد تعالی خود با چالش های متعددی روبرو هستند. چالش هایی که میتوانند در نهایت منجر به فروپاشیدن کسب و کارهای آنها در بلند مدت شوند. از اینرو تحلیل وضعیت زیستبوم استارتاپی کشور اهمیت بسیاری دارد تا بتوانیم با ریشه یابی و شناسایی علل ایجاد آن، برای حل یا عبور از این موانع و چالش ها راه حلی پیدا کرده و آنها را به هدف های فرامنطقه ای خود نزدیک تر کنیم.
بررسی ها و پژوهش ها نشان داده اند که چالش ها و مشکلات موجود در فضای استارتاپ ها در بیشتر کشورهای در حال توسعه یکسان هستند. در کشور ما نیز چالش ها و مشکلاتی برای استارتاپ های ایرانی و بومی مطرح هستند که باعث جلوگیری از رشد و پیشرفت بسیاری از فرصت ها شده اند. در ادامه 8 مورد از اساسی ترین مشکلات استارتاپ های ایرانی را به شما معرفی می کنیم.
8 چالش¬ محیطی استارتاپها در کشور
هم اکنون استارتاپ ها با 8 چالش تامین مالی و سرمایهگذاری مخاطره پذیر، عدم وجود نهادهای پشتیبان و همکاری بین سازمانی، دسترسی به زیرساخت فنی، مسایل فرهنگی و اجتماعی، سیاستگذاری و حاکمیت دولت در اکوسیستم استارتاپی، مسایل حقوقی و قانونی، کمبود مهارت و نیروی انسانی متخصص و دسترسی به بازار مواجه هستند. البته دلایل بروز چالشها در محیط استارتاپی با توجه به شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در هر جامعه متفاوت است.
براساس پژوهشهای میدانی انجام شده مرکز توانمندسازی و تسهیلگری کسب و کارهای نوپای فاوا با همکاری هسته پژوهشی نوآوری کسب و کارهای دیجیتال دانشگاه تهران به روی بیش از 500 استارتاپ ثبت شده در کشور، وجود این چالش ها در محیط استارتاپی ایران نیز اذعان شده است. در این میان دو چالش تامین مالی و عدم وجود نهادهای پشتیبانی بیشترین سهم را از چالشهای محیطی اکوسیستم استارتاپی کشور به خود اختصاص داده اند و مابقی چالش ها در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
1)تامین مالی و سرمایه گذاری: طبق پژوهش ها بزرگترین چالشی که دامنگیر فضای استارتاپ های ایرانی شده است، بحث تامین مالی و سرمایه گذاری است. این مساله موضوعی طبیعی برای هر استارتاپ بوده و ممکن است آن استارتاپ به هر دلیلی نتواند به فعالیت خود ادامه دهد و به سودآوری نزدیک شود. از طرفی دیگر پیش بینی چنین موضوعی در هر استارتاپ میتواند سخت و حتی غیرممکن باشد. مشکل دیگر عدم شناخت و آگاهی سرمایه گذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسب و کارهای اینترنتی است که باعث افزایش عدم اطمینان و اعتماد سرمایه گذاران شده است. علاوه بر این تعداد نهادها و اتحادیههای سرمایه گذاری که از طرف دولت پشتیبانی شوند بسیار کم بوده و معمولا هیچ پشتیبانی مناسبی از این بابت صورت نمی گیرد. البته امروزه برای حل مشکلات تامین مالی و سرمایه گذاری اقداماتی در بخش خصوصی رخ داده و شرکت هایی با عنوان “شتاب دهنده ها” شکل گرفته و توانسته اند قسمتی از بار فضای کسب و کار استارتاپی را به دوش بکشند. امروزه اگر شما به معنای واقعی ایده نابی داشته باشید، می توانید از شتاب دهنده ها برای اجرای ایده های خود کمک بگیرید اما لازم است که برای حل قسمت بیشتری از بزرگترین مشکل فضای استارتاپ ها تلاش های بیشتری هم از جانب بخش خصوصی و هم از جانب نهادهای حکومتی صورت بگیرد.
2) وجود نداشتن نهادهای پشتیبان و همکاری بین سازمانی: در یک اکوسیستم رشد یافته، بازیگران مختلفی وجود دارد که در تعامل تنگاتنگ با یکدیگر زمینه رشد و توسعه فعالیت مورد نظر خود را فراهم میکنند. وجود نهادهای پشتیبان در فعالیتهای استارتاپی که اغلب شرکتهای بزرگ را دربرمیگیرد از جمله این بازیگران است که با ارایه خدمات فنی، مشاورهای، لجستیک و بیمهای و ... به حمایت از استارتاپها میپردازند؛ چراکه امروزه بقای بسیاری از شرکت های بزرگ وابسته به میزان نوآوری در آنها است و کار با استارتاپها به شرکتهای بزرگ این امکان را میدهد تا بتوانند تکنولوژیها و راهکاری خدماتی جدید را با هزینه و ریسک کمتر برای عملیات اصلی سازمان توسعه داده و بکار گیرند. با این حال دومین موردی که از مهمترین مشکلات استارتاپ های ایرانی محسوب می شود، مشکل کمبود و حتی در بعضی موارد عدم وجود نهاد های پشتیبان و همکاری های بین سازمانی است. اولین مشکل، مربوط به فروشندگان و توزیع کنندگان تجهیزات فنی و شرکت های خدمات فنی است؛ این شرکت ها یا بسیار کم هستند یا خدمات و کالاهای آنها کیفیت قابل قبولی ندارند. مشکل بعدی عدم وجود نهادهای پشتیبان و کمبود شرکت هایی است که خدمات کسب و کاری و تجاری به استارتاپ ها ارایه می کنند. این خدمات می توانند شامل خدمات تولید محتوا، خدمات مربوط به سو یا هر خدمت دیگری در زمینه های مربوطه باشند. یکی از مشکلاتی که با رفع آن میتوان به کمک استارتاپ های جدید و مستعد شتافت، عدم تمایل استارتاپ های موفق و شرکت های بزرگتر برای همکاری و مشارکت با استارتاپ های جدید و کوچک تر است. با برقراری ارتباطات بیشتر بین شرکت های بزرگ و کوچک می توان شاهد رونق گرفتن فضای کسب و کار شد که می تواند برای شرکت های بزرگتر و استارتاپ های رشد یافته نیز مفید و موثر واقع شود.
3) دسترسی به زیرساخت فنی مناسب: داشتن زیرساختهای قوی همچون پهنای باند مناسب، سرعت اینترنت بالا، سرعت در هزینههای پستی و ...، در دسترس بودن آن برای همه و قیمت مناسب آنها باعث ارتقاء وضعیت اکوسیستم استارتاپی میشود. در اکوسیستمهای رشد یافته تر، معمولا این چالشها حل شده است. به عنوان نمونه در کشور سنگاپور و استرالیا زیرساختهای مناسب اکوسیستم استارتاپی به راحتی در دسترس فعالان این حوزه قرار دارد اما در کشور ما همچنان این مساله از موضوعات مهم و دغدغههای اصلی استارتاپهاست. مهمترین موضوعاتی که هر کسی از آن مطلع است، کیفیت نامناسب زیرساخت های ارتباطی مانند پهنای باند و سرعت اینترنت است. علاوه بر اینها چنین خدماتی نسبت به کشورهای دیگر از نظر قیمت و هزینه نیز اصلا وضعیت مناسبی ندارند و زیر ساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات هزینه های بسیار هنگفتی برای استارتاپ های جدید و تازه ایجاد می کنند. در مجموع این هزینهها می تواند یکی از موانع رشد و توسعه استارتاپ ها باشند. همچنین فناوریهای جدید مانند رایانش ابری، اینترنت اشیاء (IoT)، تحلیل داده های حجیم و ارتباطات سیار رشد کافی را در کشور نداشته اند.
4) مسایل فرهنگی و اجتماعی: یکی از ملزومات به وجود آمدن استارتاپ های ایرانی کارآفرینی است. کارآفرینی، پدیده ای است که امروزه باید به آن به چشم یک حرفه نگاه کرد. متاسفانه هنوز روحیه کارآفرینی در زندگی مردم به وجود نیامده است و به کارآفرینی به عنوان یک حرفه و یک مسیر شغلی نگریسته نمی شود. شاید یکی از دلایل آن وجود فرهنگ ریسک پذیری بسیار پایین و ترس از عدم موفقیت در این راه باشد. البته پیشرفت هایی در این زمینه مشاهده شده است اما با رشد استارتاپ ها، به خصوص استارتاپ های ایرانی، شاهد پیشرفت روز افزون آن هستیم و فرهنگ کارآفرینی به خصوص در میان استارتاپ ها در حال جا افتادن است.
5)سیاست گذاری های حاکمیت و دولت: به نظر می رسد که برنامه ای جامع و مدون برای کمک به رشد و پیشرفت استارتاپهای بومی از جانب دولت و سیاست گذاری کلان حکومتی وجود ندارد. مشکلات و چالش های موجود شامل مشکلات مالی و پشتیبانی هستند که در قسمت مشکل تامین مالی برای استارتاپ ها به آنها پرداختیم. دولت می تواند در بخش های نظارتی عملکرد بهتری برای فضای استارتاپی کشور رقم زده اما با دخالت و ورود به اکوسیستم استارتاپی کشور به آن صدمه بزند.
6) مسایل حقوقی و قانونی: موانع و محدودیتهای قانونی در حوزه استارتاپی به دلیل نوپا بودن این کسب و کارها در کشور ما به یکی از موانع جدی پیش روی فعالان این حوزه تبدیل شده است. براساس پژوهش انجام شده در خصوص چالشهای حقوقی و قانونی در این حوزه، بیشترین چالش مربوط به استارتاپهای با عمر 1 تا 3 سال است و به نظر میرسد استارتاپهای با عمر کمتر از یک سال، هنوز با چالش های قانونی مواجه نشده اند و اهمیت این موضوع را درک نکردهاند. از طرفی استارتاپهای با بیش از سه سال عمر، توانستهاند با فضای قانونی کشور، با وجود مشکلات احتمالی، کنار بیایند. بنابراین استارتاپهای با عمر یک تا سه سال بیشترین چالش قانونی را دارند؛ به طوریکه، یک استارتاپ دقیقا نمیداند از چه سازمانهایی باید مجوز اخذ کند. نتیجه این حالت سردرگمی برای استارتاپهاست. همچنین فرایند اخذ مجوز سرعت بسیار پایینی دارد. در این فرایند استارتاپها درگیر پروسههای اداری طولانی و مستهلک کنندهای میشوند و شرایط ویژهای که گاهی برای اخذ مجوز لازم است متناسب با امکانات و منابع در اختیار استارتاپها نیست. همچنین در بسیاری از حوزه ها قوانینی وجود دارد که مدت زمان زیادی است که مورد بازبینی واقع نشده است. با توجه به سرعت بالای تغییرات در حوزه فناوری اطلاعات لازم است برخی قوانین مورد بازبینی قرار گیرد و توسط افراد متخصص و آشنا با این حوزه بازنویسی شود. قوانین مالیاتی و بیمه نیز با توجه به ویژگیهای خاص استارتاپها لازم است تا مورد بازبینی قرار گیرد تا آنها بتوانند مراحل اولیه خود را با سرعت بیشتری پشت سر بگذارند. این چالش در حالی یکی از مهم ترین چالشهای کسب و کارهای نوپا در کشور است که در بسیاری از اکوسیستم های موفق دنیا، شفافیت در فرایند شروع یک کسب و کار به شکل مشخصی وجود داشته و روند مراحل فرایند بسیار سادهای برای فعالان این حوزه است.
7) نیروی انسانی متخصص: عدم دسترسی به برنامه نویسان حرفه ای برای استارتاپ های جدید، کمبود نیروهای متخصص بازار و کسب و کارها، بی کیفیت بودن و تخصصی نبودن آموزش های آکادمیک، متناسب نبودن و مطابق نبودن آن ها با علم روز کسب و کارها و استارتاپ ها از جمله مشکلات موجود در زمینه نیروی انسانی هستند. امروزه اغلب موسسان استارتاپها به عنوان کسانی که همیشه دغدغه راهاندازی و رشد استارت آپ خود را داشتهاند، پیدا کردن نیروی ماهر دارای مهارتهای مورد نظرشان را از دیگر چالشهای اصلی پیش روی استارت آپ خود دانستهاند. در این خصوص دسترسی به نیروی فنی ماهر مانند برنامه نویس حرفهای و نیروهای مجرب بهرهمند از دانش کسب و کار از اولویتهایی است که از استارتاپها آن را مدنظر قرار میدهند. بر همین اساس، آنها کیفیت پایین و عدم تناسب آموزشهای دانشگاهی با نیازهای استارتاپها را مهم ترین دلیل کمبود مهارتها و نیروی انسانی متخصص در کشور عنوان میکنند زیرا با وجود تعداد بالای فارغ التحصیلان در کشور، کیفیت آموزشها به گونهای نیست که بتواند نیازهای واقعی و مورد نیاز اکوسیستم استارتاپی کشور را تامین کند.
8) دسترسی به بازار جهانی: دسترسی بازار یکی از مشکلات اساسی و اصلی اکوسیستم استارتاپی است. این مشکل ها شامل جامع و شفاف نبودن، عدم دسترسی به اطلاعات بازار عرضه و تقاضا هستند. شناخت بازار در چنین شرایطی برای استارتاپها یا غیرممکن یا به سختی امکان دارد. علاوه بر اینها عدم دسترسی گسترده به بازارهای بین المللی، مشکلات اقتصادی و کمبود نقدینگی در اقتصاد کشور از مشکلات دیگری هستند که سد راه پیشرفت استارتاپ های ایرانی شده اند. براساس نتایج بهدست آمده از پژوهش و پیمایش صورت گرفته در الکاماستارز ۹۶ بیشتر از ۹۰ درصد استارتآپهای ایرانی صرفا بازارهای محلی و داخلی را هدف خود قرار دادهاند.