شرکتهای دانشبنیان که پس از تصویب قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان در سال ۸۹ نام آنها بیش از پیش بر سر زبانها افتاده است، به واسطه اتکا بر دانش و فناوری پیشرفته بومی از مزیتهای متعددی در مقایسه با بنگاههای صنعتی متعارف برخوردارند که از جمله میتوان به پویایی و چالاکی در توسعه محصولات و خدمات جدید اشاره کرد.
اما آیا این شرکتها میتوانند در «توسعه تولید ملی» که به تعبیر مقام معظم رهبری، «کلید حل مشکلات اقتصادی» بهعنوان مساله جدی و فوری کشور محسوب میشود نیز نقشآفرینی کنند؟
برخی معتقدند شرکتهای دانشبنیان عموما بنگاههای کوچک و متوسطی هستند که در بهترین حالت نیز نمیتوانند بار زیادی از دوش اقتصاد کشور بردارند و نقش چشمگیری در توسعه اقتصادی کشور داشته باشند. آنها بر این باورند که بازیگران اصلی اقتصادهای ملی، بنگاههای بزرگ چند ده و چندصدهزار نفری هستند، نه بنگاههای کوچک و متوسط. به باور آنها، برای توسعه اقتصادی باید به سراغ بنگاههای معظمی در حد و اندازه ایرانخودرو و فولاد مبارکه رفت. از نگاه آنها، شرکتهای کوچک و متوسط دانشبنیان، حاشیه اقتصاد ملی هستند، نه متن آن. با این رویکرد، آنها از مدیران ارشد کشور میخواهند تا مداخلات اقتصادی را بر بنگاههای بزرگ متمرکز کنند، زیرا راه نجات اقتصاد کشور از نجات بزرگان اقتصاد میگذرد. اما آنچه این منتقدان فراموش میکنند آن است که بنگاههای بزرگ، سالهاست که بار توسعه و تولید محصولات جدید ـ بخوانید نوآوری ـ را یکتنه بر دوش نمیکشند. برای مثال، بوئینگ بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی صنعت هوایی جهان، یکی از سه شایستگی محوری خود را «یکپارچهسازی سامانههای بزرگ» میداند و این بدان معناست که روی زنجیره تامین یا همان شبکه همکاران خود که عمدتا از شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میشود، حساب زیادی باز کرده است. در سایر حوزهها نیز وضعیت مشابهی برقرار است. بخش قابلتوجهی از درآمدهای شرکت اپل بهعنوان یکی از غولهای حوزه فناوری اطلاعات نیز برآمده از اپاستور آن است که هزاران تامینکننده خلاق و نوآور در گوشه و کنار جهان آن را تغذیه میکنند.
به بیان دیگر، گرچه در نگاه اول این بنگاههای بزرگاند که لکوموتیو تولید ملی محسوب میشوند، اما آنها «نوک کوه یخ» هستند که از آب بیرون آمده و دیده میشوند. پشت هریک از این بنگاههای غولپیکر، دهها و بلکه صدها شرکت کوچک و متوسط و حتی بزرگ دیگر قرار دارند که با تکیه بر فناوری و نوآوری، سوخت حرکت آنها را تامین میکنند و آنها را پیش میرانند. با این نگاه دیگر نمیتوان شرکتهای کوچک و متوسط دانشبنیان را حاشیهای بر اقتصاد ملی دانست. در سالی که گذشت، نوسانات ارزی و تشدید تحریمهای بینالمللی موجب آسیبهای جدی به زنجیره تامین بسیاری از شرکتهای بزرگ و تولیدکنندگان عمده در صنایع مختلف کشور شد. حالا بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ که دست کم بخشی از قطعات، تجهیزات یا مواد اولیه مورد نیاز خود را از آن سوی مرزها تامین میکردند، به واسطه تحریمها دیگر نمیتوانند روال سابق را ادامه دهند و حتی اگر بتوانند تحریمها را دور بزنند، قیمت بالای ارز آنها را به چالش میکشد و تولیدشان را از صرفه میاندازد. شاید از همین روست که هر روز بر تعداد تولیدکنندگان بزرگی که برای تامین ملزومات خود به سراغ شرکتهای دانشبنیان داخلی میآیند افزوده میشود.
از این رو صندوق نوآوری و شکوفایی که ماموریت آن، تامین منابع مالی مورد نیاز شرکتهای دانشبنیان است، اینک در سالی که از سوی مقام معظم رهبری «رونق تولید» نامیده شده است، با آغوش باز پذیرای شرکتها، تولیدکنندگان یا خریداران بزرگی است که نگاه خود را به داخل دوختهاند و آمادگی دارد تا ابزارها و خدمات مالی خود را برای تامین مالی نیازهای دانشبنیان شرکتها و تولیدکنندگان بزرگ به میدان بیاورد. ناگفته نماند، صندوق نوآوری در سال گذشته نیز پیشدستانه و فعالانه بنگاهها و خریداران بزرگ در حوزههای مختلف از فولاد و حملونقل ریلی گرفته تا سلامت، نساجی، شهری و هوایی را به همکاری فراخواند. بسیاری از شرکتهای دانشبنیان اگر در زنجیره تامین شرکتها و تولیدکنندگان بزرگ قرار گیرند، نه تنها میتوانند تحریمها را بیاثر کنند، بلکه با تزریق فناوری و نوآوری به زنجیره ارزش شرکتهای بزرگ، به تقویت رقابتپذیری آنها نیز کمک میکنند. آری، این یک بازی «برنده ـ برنده» است که در یکسوی آن تولیدکنندگان بزرگ و در سوی دیگر آن شرکتهای دانشبنیان قرار دارند.