به عنوان بنیانگذار Startups.co و Fundable ، ویل شروتر (Wil Schroter) می گوید «طنز زیادی در تامین سرمایه وجود ندارد».
تامین سرمایه سهامی برای استارتاپتان فرایندی طولانی، دشوار و غالباً روحیه تضعیف کن است. با این حال، اگر موفق شوید، پولی را به دست میآورید که به رشد استارتاپتان کمک می کند و به هر چیزی تبدیل می شوید که امیدوار بودید میتوانستید.
یکی از چالشهای عمدهای که بنیانگذاران با آن روبرو هستند این است که دور تامین سرمایه اغلب بیشتر از آنچه که انتظار دارند طول میکشد. در حالی که یک بنیانگذار ممکن است بداند که استارتاپتان عالی است، اما ترغیب دیگران به سرمایهگذاری هزاران و به طور بالقوه میلیونها دلار در شرکتشان کار سادهای نیست.
جنی لفکورت (Jenny Lefcourt)بنیانگذار و مشاوری که بیش از 100 میلیون دلار سرمایه جمع کردهاست، می گوید «من همیشه شنیدهام که تخمین کلی، این است که تامین سرمایه سه تا چهار ماه طول می کشد یا اینکه حداقل باید اجازه دهید که این مدت زمان سپری شود». «من فکر می کنم که افراد زیادی وجود دارند، بسته به اندازه دور تامین سرمایه تان، میزان موفقیت تان در گذشته، اینکه تا چه اندازه در کنارتان هستند، و معیارهای شان چه هستند، که می تواند این زمان را خیلی کوتاه تر کند».
با این حال، ممکن است بسیار طولانیتر هم باشد، به ویژه اگر آنها در طی ماههای تابستان، یعنی هنگامی که جهان سریع سرمایهگذاری خطرپذیر با سرعت کندتری حرکت میکند، اقدام به تامین سرمایه کنند.
و در طی آن مدت، بسیاری از استارتاپها متوجه میشوند که استرس ناشی از ته کشیدن احتمالی پول یا در برخی موارد، استرس ناشی از ته کشیدن واقعی پول شدیدا بالا است. بنیانگذاران همچنین متوجه می شوند که انجام همزمان دو شغل تماموقت دشوار است: یعنی اداره شرکت و تامین سرمایه برای آن شرکت.
چالش دیگری که برای تأمین سرمایه سهامی رخ میدهد این است که افراد بیشتری در اداره شرکت دخیل هستند. در حالی که بیشتر بنیانگذاران با یک تیم کوچک و صمیمی شروع به کار میکنند، اما هر دور تامین سرمایه، سرمایهگذاران جدیدی را وارد کار می کند.
این سرمایهگذاران معمولاً نه تنها بخشی از امور مالی آن استارتاپ را انتظار دارند، بلکه انتظار دارند که در مورد نحوه انجام کارها نیز اظهار نظر کنند. در موارد حاد، آنها حتی ممکن است تصمیم به برکناری بنیانگذار بگیرند، همان اتفاق معروفی که برای بنیانگذار اوبر، تراویس کالانیک (Travis Kalanick) افتاد.
شروتر می گوید: «پیگیری تامین سرمایه سهامی بدان معنی است که در ازای پولی که اکنون سرمایهگذاری میکنند، سرمایهگذاران بخشی از شرکت شما را دریافت میکنند و عملکرد آن پیشرفت میکند». «سهام یکی از پرتقاضاترین انواع سرمایه برای کارآفرینان است، اگر چه مطمئناً کمتر از همه در دسترس است. به عبارت ساده، تعداد سرمایهگذارانی که از طریق دریافت سهام سرمایه گذاری میکنند و آماده کشیدن چک هستند بسیار اندک هستند و بنیانگذارانی که ایدههایی برای تأمین سرمایه دارند 1000 برابر بیشترند. این مشکل مربوط به عرضه است».
اما علیرغم این چالشها، هزاران استارتاپ هر ساله سرمایه جمع آوری میکنند، بدان معنی که پاداشهای بالقوه از تقلاها و ریسکهای تضمین شده بالاتر هستند. در اینجا کلیاتی از آنچه که بنیانگذاران استارتاپها میتوانند در هر مرحله از تامین سرمایه سهامی انتظار داشته باشند آمده است.
تامین سرمایه قبل از بذرپاشی، ابتدایی ترین مرحله تأمین سرمایه است، آنقدر زود که بسیاری از افراد آن را در چرخه تأمین سرمایه نمیگنجانند.
در این مرحله، بنیانگذاران با تیمی بسیار کوچک (یا حتی خودشان) همکاری میکنند و یک نمونه اولیه یا طرح اثباتایده تهیه میکنند. پول برای تأمین سرمایه در مرحله قبل از بذرپاشی، معمولاً از طرف خود بنیانگذاران، خانوادهها، دوستان و خانواده، و شاید یک سرمایه گذار فرشته یا یک شرکت رشد فراهم میشود.
تامین سرمایه قبل از بذرپاشی بخش نسبتاً جدیدی از چرخه عمر استارتاپ است، بنابراین به سختی میتوان گفت که بنیان گذار چه مقدار پول را انتظار دارد که در دوره قبل از بذرپاشی جمعآوری کند.
اولین پولی که بسیاری از شرکتها دریافت می کنند خواه به سمت تامین سرمایه سری A پیش بروند یا خیر تامین سرمایه بذرپاشی است. (بعضی از استارتاپها ممکن است تامین سرمایه قبل از بذرپاشی را انجام دهند تا به جایی برسند که بتوانند دور تامین سرمایه سنتی بذرپاشی را انجام دهند، اما همه شرکتها این کار را انجام نمیدهند).
این نام کاملا توصیفگر خودش است: این سرمایه، بذری است که (امیدوارانه) باعث رشد شرکت میشود. تامین سرمایه بذرپاشی برای بردن استارتاپ از مرحله ایده تا انجام اولین گامها، مانند توسعه محصول یا تحقیقات بازار، استفاده میشود.
تامین سرمایه بذرپاشی ممکن است از طریق خانواده و دوستان، سرمایه گذاران فرشته، شرکتهای رشد و شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیری که بر روی استارتاپهای بسیار نوپا تمرکز می کنند صورت بگیرد. در این مرحله، سرمایه گذاران فرشته احتمالا متداول ترین نوع سرمایهگذار هستند.
این جا، برای بسیاری از استارتاپها نقطه پایانی نیز است. اگر آنها نتوانند قبل از ته کشیدن پول (که به رسیدن به ته خط نیز معروف است) کشش کسب کنند، تعطیل خواهند شد.
از سوی دیگر، برخی از استارتاپها به این نتیجه می رسند که علاقهای به تامین سرمایه بیشتری ندارند یعنی اینکه آن سطحی که با سرمایه بذرپاشی به آن دست مییابند به اندازه کافی خوب است یا اینکه آنها قادرند بدون سرمایهگذاری بیشتر رشد کنند و تصمیم میگیرند که دورهای تامین سرمایه را در این مرحله متوقف کنند.
تامین سرمایه بذرپاشی معمولاً بین 500000 تا 2 میلیون دلار است، اما ممکن است بسته به نوع شرکت، کمتر یا بیشتر باشد. ارزشگذاری معمول برای شرکتی که در حال تامین سرمایه در دور بذرپاشی است بین 3 تا 6 میلیون دلار است.
هنگامی که یک استارتاپ از مرحله بذرپاشی عبور میکند و نوعی کشش به دست می آورد از نظر تعداد کاربران یا درآمد یا بازدیدها یا هر شاخص عملکردی کلیدی (KPI) دیگری که خودشان تعیین کردهاند برای دور تامین سرمایه سری A آماده میشود تا برای رفتن به مرحله بعد کمک دریافت کنند.
در دور سری A، انتظار میرود که استارتاپها برنامهای برای توسعه مدل کسب و کار داشته باشند، حتی اگر هنوز آن را ثابت نکرده باشند. همچنین از آنها انتظار می رود که از پول جمعآوری شده برای افزایش درآمد استفاده کنند.
از آنجا که این سرمایهگذاری، بیشتر از تامین سرمایه دور بذرپاشی است معمولاً 2 تا 15 میلیون دلار سرمایه گذاران قبل از انجام سرمایهگذاری، استواری بیشتری را نسبت به تامین سرمایه بذرپاشی مطالبه میکنند.
اینکه ایدهای عالی داشته باشید، دیگر قابل قبول نیست. بنیانگذار باید بتواند ثابت کند که این ایده عالی، شرکت بزرگی را رقم خواهد زد. ارزش گذاری معمول برای شرکتی که در دور بذرپاشی تامین سرمایه میکند، 10 تا 15 میلیون دلار است.
دورهای سری A (و همه دورهای بعدی) معمولاً توسط یک سرمایهگذار، که محور این دور تامین سرمایه است، هدایت میشوند. جذب اولین سرمایهگذار، بسیار ضروری است، زیرا بنیانگذاران اغلب متوجه میشوند که پس از انجام اولین سرمایهگذاری، سایر سرمایهگذاران به صف میشوند.
با این حال، از دست دادن اولین سرمایه گذار قبل از اتمام آن دور نیز می تواند ویران کننده باشد، زیرا سایر سرمایهگذاران نیز ممکن است پا پس بکشند.
تامین سرمایه سری A معمولاً از طرف شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر صورت میگیرد، اگر چه ممکن است سرمایهگذاران فرشته نیز مشارکت کنند. علاوه بر این، شرکتهای بیشتری از تامین سرمایه جمعی سهامی برای سری A خود استفاده میکنند.
سری A نقطهای است که در آن بسیاری از استارتاپها معمولا ناموفق هستند . در پدیدهای که به «کرانچ سری A» یا Series A crunch معروف است، حتی استارتاپهایی که با موفقیت دوره بذرپاشی خود را طی کردهاند اغلب در تأمین دور سری A مشکل دارند.
بر اساس گزارش شرکت CB Insights تنها 46 درصد از شرکتهایی که تامین سرمایه بذرپاشی را انجام دادهاند، دور دیگری را انجام میدهند. این بدان معنی است که این جا نقطه پایانی برای اکثر استارتاپهای بسیار نوپا است.
استارتاپی که به مرحلهای میرسد که آماده تامین سرمایه سری B است، قبلاً محصول/بازار مناسب خود را یافته است و به کمک به گسترش آن نیاز دارد.
سوال بزرگ در اینجا این است: آیا می توانید کاری کنید که شرکتی که ساختهاید در مقیاس بزرگتر فعالیت کند؟ آیا می توانید از ۱۰۰ کاربر به ۱۰۰۰ کاربر پیشروی کنید؟ ۱ میلیون کاربر چطور؟
گسترشی که پس از دور تامین سرمایه سری B رخ میدهد، نه تنها شامل به دست آوردن مشتریان بیشتر است، بلکه شامل رشد تیم نیز است، به گونهای که شرکت بتواند به آن پایگاه مشتریان در حال رشد، سرویس بدهد.
هر استارتاپی، برای اینکه رقابتی باشد، نیاز دارد که افراد بسیار خوبی را در یک سری از سِمتها استخدام کند. دیگر امکان پذیر نیست که بنیانگذار «همه مسئولیتها را انجام دهد»، بنابراین تامین سرمایه کافی برای حقوقهای رقابتی، امری ضروری است.
دور تامین سرمایه سری B معمولاً بین 7 تا 10 میلیون دلار است. شرکتها می توانند ارزش گذاری بین 30 تا 60 میلیون دلار را انتظار داشته باشند.
تامین سرمایه سری B معمولاً از طرف شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر صورت می گیرد، اغلب همان سرمایه گذارانی که دور قبلی را هدایت کردهاند. از آنجا که هر دور تامین سرمایه با ارزش گذاری جدیدی برای استارتاپ همراه است، سرمایهگذاران قبلی اغلب تصمیم میگیرند که مجددا سرمایهگذاری کنند تا اطمینان حاصل کنند که سرمایهگذاری شان همچنان قابل توجه است.
در این مرحله شرکتها ممکن است توجه شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیری را نیز که در استارتاپ های مرحله آخر سرمایه گذاری میکنند جلب کنند.
شرکتهایی که وارد مرحله تامین سرمایه سری C می شوند، عملکرد بسیار خوبی دارند و آماده گسترش به بازارهای جدید، تصاحب کسب و کارهای دیگر یا توسعه محصولات جدید هستند.
معمولاً شرکت های سری C به دنبال این هستند که کالای خود را از کشور خود صادر کنند و به بازار بینالمللی دست یابند. آنها همچنین ممکن است به دنبال افزایش ارزش گذاری خود قبل از عرضه عمومی اولیه (IPO) یا تصاحب شدن باشند.
شروتر می گوید: «هنگامی که شرکت محصولی ساخته است که در بازار دوست داشتنی میشود، آن موقع است که بانکداران سهام و سرمایهگذاری خصوصی ظاهر می شوند». «این افراد به دنبال ریسک زیادی نیستند و این کار را به سرمایه گذاران فرشته و شرکتهای سرمایه گذاری خطرپذیر واگذار می کنند. آنها به دنبال این هستند که مبالغ هنگفتی را در شرکتهایی که همین حالا موفق هستند سرمایهگذاری کنند تا به آنها در حفظ موقعیت رهبریشان کمک کنند».
سری C اغلب آخرین دور تامین سرمایه برای یک شرکت است، اگر چه برخی شرکتها تا دورهای تامین سرمایه سری D و حتی سری E یا فراتر از آن پیش میروند.
با این حال، معمولتر این است كه دور سری C، آخرین تلاش برای آمادهسازی شركت برای عرضه اولیه سهام (IPO) یا تصاحب باشد.
استارتاپها برای تامین سرمایه سری C خود، به طور متوسط 26 میلیون دلار جمع آوری میکنند. ارزش گذاری شرکتهای سری C اغلب بین 100 تا 120 میلیون دلار قرار می گیرد، اگر چه ممکن است شرکتها ارزش بسیار بیشتری داشته باشند، به ویژه با رشد فوق العادهی اخیر استارتاپهای "یک میلیارد دلاری (unicorn)" .
ارزش گذاری در این مرحله نه بر اساس امیدها و انتظارات، بلکه بر اساس نقاط داده سخت است. این شرکت چند مشتری دارد؟ درآمدش چقدر چیست؟ رشد فعلی و مورد انتظار این شرکت چقدر است؟
تامین سرمایه سری C معمولاً از طرف شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیری صورت میگیرد که در استارتاپهای مرحله آخر، شرکتهای سهامی خاص، بانکها و حتی صندوقهای تامینی، سرمایهگذاری می کنند.
این مرحله، جایی در چرخه عمر استارتاپ است که در آن، موسسات مالی بزرگ ممکن است تصمیم به مشارکت بگیرند، زیرا شرکت و محصولشان اثبات شده اند. سرمایهگذاران قبلی نیز ممکن است تصمیم بگیرند که سرمایه بیشتری را در مرحله سری C سرمایهگذاری کنند، اگر چه به هیچ وجه لازم نیست.
دور تامین سرمایه سری D کمی پیچیدهتر از دورهای قبلی است. همانطور که گفته شد، بسیاری از شرکتها تامین سرمایه را با سری C به اتمام می رسانند. با این حال، شرکت ممکن است به دلایلی تصمیم به پیش روی به تامین سرمایه سری D بگیرد.
دلیل اول، مثبت است: شرکت ممکن است قبل از تصمیم گیری برای رفتن به مرحله IPO، فرصت جدیدی را برای گسترش پیدا کند و برای رسیدن به آنجا صرفا به تقویتی دیگر نیاز داشته باشد. بسیاری از شرکتها دورهای تامین سرمایه سری D (یا فراتر از آن) را برای افزایش ارزش خود قبل از عمومی شدن انجام می دهند. از سوی دیگر، برخی از شرکتها مایلند مدت طولانی تری را نسبت به آنچه که قبلا معمول بود خصوصی بمانند. هر یک از این دلایل، دلایل مثبتی برای تامین سرمایه سری D هستند.
دلیل دوم، منفی است: این شرکت انتظارات ایجاد شده را پس از تامین سرمایه دور سری C خود برآورد نکرده است. این دور، «دور پایینی» نامیده می شود و به زمانی اشاره دارد که یک شرکت با ارزشگذاری پایین تری نسبت به دور قبلی تامین سرمایه خود، تامین سرمایه می کند.
دور پایینی ممکن است به شرکت در سپری کردن دوران دشوار کمک کند، اما باعث کاهش ارزش سهام شرکت نیز می شود. پس از تامین سرمایه دور پایینی، بسیاری از استارتاپها تامین سرمایه مجدد را دشوار می یابند، زیرا اعتماد به توانایی آنها برای تحقق وعدههای شان از بین رفته است. دورهای پایینی سهام بنیانگذار را نیز کاهش می دهند و می توانند باعث تضعیف روحیه کارمندان شوند، و باعث دشوار شدن پیشروی می شوند.
دورهای سری D معمولاً توسط شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر تأمین سرمایه می شوند. مبلغ جمعآوری شده و ارزش گذاریها بسیار متفاوت هستند، به ویژه به این دلیل که تعداد خیلی کمی از استارتاپها به این مرحله میرسند.
اگر شرکتهایی که به سری D می رسند خیلی کم هستند، شرکت هاییکه به سری E می رسند بسیار کمتر هستند. شرکتهایی که به این نقطه می رسند غالباً به دلایل ذکر شده در دور تامین سرمایه سری D، تامین سرمایه میکنند: آنها نتوانستهاند انتظارات را برآورده کنند؛ آنها مایلند مدت طولانی تری را خصوصی بمانند؛ یا اینکه آنها قبل از عمومی شدن، به اندکی کمک بیشتر نیاز دارند.
در حالی که تامین سرمایه سهامی گزینهای محبوب برای استارتاپها، به ویژه استارتاپهای فنی، است، این تنها گزینه برای تامین سرمایه نیست.
در حقیقت، بنیانگذار می تواند به روشهای مختلفی برای استارتاپ خود سرمایه جمع کند و برخی از کارشناسان معتقدند بهتر است از ترکیبی از روشها استفاده شود، از جمله: