هدفگذاری برای استارتاپ و دستیابی به اهداف تعیینشده، بخش مهمی از فرایند راهاندازی کسبوکار است و به همین دلیل بهعنوان یک کارآفرین، باید از مهارت هدفگذاری صحیح، برخوردار باشید. وقتی یک کسبوکار کوچک راهاندازی میکنید، نتایج و اهدافی در ذهن دارید که درواقع، بهمثابه نیروی محرکهتان عمل میکنند. نتایجی که باید برای نیل به آنها، در بازههای زمانی خاص برنامهریزی کنید و در این مسیر، نهایت تعهدتان را نسبت به آنها نشان دهید.
اما سؤال مهم این است که برای یک هدفگذاری مناسب، چه نکاتی را باید رعایت کنید؟ در این مطلب از تینت سعی کردهایم درباره هدفگذاری برای استارتاپ و موضوعات مرتبط با آن، اطلاعات مفیدی در اختیار شما همراهان عزیز قرار دهید.
تا وقتی هدف مشخصی برای استارتاپی که قصد راهاندازی آن را دارید، نداشته باشید، در مسیرهای مختلف، سرگردان خواهید بود و در مدیریت کسبوکار با مشکلات جدی روبرو میشوید. اما وقتی اهدافتان را بهدرستی شناسایی کنید، یک نقشه راه عالی برای کسبوکارتان خواهید داشت. بهطور خلاصه، هدفگذاری برای استارتاپ، کمک میکند تا:
بسته به اینکه از چه زاویهای به اهداف نگاه کنیم، میتوانیم آنها را به انواع مختلفی تقسیم کنیم. مثلاً از جنبه منافع، اهداف به دو دستهی فردی و سازمانی تقسیم میشوند. از حیث زمانی، با سه نوع هدف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت مواجه هستیم. از نظر قابلیت اندازهگیری، اهداف را میتوان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم کرد و البته دستهبندیهای دیگری نیز میتوانیم برای اهداف، ذکر کنیم. آنچه در هدفگذاری برای استارتاپ در ارتباط با تنوع اهداف اهمیت دارد، این است که اهداف، با یکدیگر همراستا بوده و نوعی سازگاری منطقی بین آنها وجود داشته باشد. مثلاً اینطور نباشد که شرط دستیابی به اهداف شخصی، فدا کردن منافع سازمانی باشد.
مهمترین نکته در فرایند هدفگذاری برای استارتاپ این است که بهطور دقیق مشخص کنید که چه میخواهید؟ وقتی بتوانید پاسخ مناسبی برای این سؤال پیدا کنید، اهدافی مهم، معنادار و راضیکننده تعیین خواهید کرد. وقتی اهداف مهمتان را شناسایی کردید، آنگاه میتوانید منابع ارزشمندتان را بهجای اتلاف، در راستای دستیابی به آنها، صرف کنید. تعیین اهداف مهم و معنادار، یک تکانهی مثبت ذهنی درونتان ایجاد میکند تا بتوانید با انگیزه و شوق مضاعف، برای تحقق آنها تلاش کنید.
هدفگذاری برای استارتاپ معمولاً برای بلندمدت صورت میگیرد. چنین اهدافی، دارای ماهیت چالشی بوده و برای تحقق به صرف تلاش، زمان و گاهی پول زیاد نیاز دارند. این اهداف، مستلزم طی مسیر طولانی هستند که نمیتوان آنها را با یک گام یا پرش بلند طی کرد! به همین دلیل این مسیر باید قدمبهقدم طی شود. وقتی یک هدف بزرگ را به چند هدف کوچکتر میشکنید، بهتر میتوانید از منابعتان استفاده کنید و دید واضح و واقعگرایانهتری از وضعیتتان خواهید داشت. ضمن اینکه رضایت ناشی از تحقق یک هدف کوچک، انرژی و روحیهتان را برای ادامه مسیر و تحقق اهداف بزرگتر، دوچندان میکند.
یکی از مهمترین الزامات هدفگذاری برای استارتاپ و نیل به اهداف تعیینشده، ارزیابی میزان پیشرفت و درصد تحقق اهداف است. باید در فواصل زمانی معین، مثلاً بهطور هفتگی یا ماهانه، به ارزیابی میزان پیشرفتتان بپردازید تا ببینید چقدر از هدف یا اهداف مدنظرتان، محقق شده است؟ این ارزیابی علاوه بر ایجاد یک بینش گسترده، کمکتان میکند تا بدانید روی چه نقاطی باید بیشتر تمرکز کنید تا مسیر رسیدن به هدف، برایتان هموارتر شود.
تحقق اهداف تجاری، تعهدی قوی و مثالزدنی را میطلبد. فضای کسبوکار، مسیر پر فراز و نشیبی دارد و در این راه، بیتردید با چالشهای زیادی مواجه میشوید. چالشهایی که اگر تعهدی نسبت به هدفتان احساس نکنید، خیلی زود شما را از مسیری که در آن قدم گذاشتهاید، بیرون میکنند. اما وقتی تعهد به یک بخش جداییناپذیر از فرایند هدفگذاری برای استارتاپ، تبدیل شود، آنگاه هیچ قدرتی نمیتواند از پیشرفت شما جلوگیری کند و تنها در این صورت است که میتوانید به معنای حقیقی کلمه، به مقصد موفقیت برسید.
به اشتراکگذاری اهداف با اعضای تیم، یک تکنیک انگیزشی مؤثر در فرایند هدفگذاری برای کسبوکار است. چنین کاری باعث میشود که تلاش بیشتری از خود نشان دهید چون قطعاً دوست ندارید فرد یا افرادی را که با آنها درباره اهدافتان صحبت کردهاید، از خودتان ناامید کنید.
وقتی اهداف را با دیگران به اشتراک میگذارید، میتوانید نقشها و وظایف خاصی را به هر یک از اعضای تیم تصیص دهید و کار را با یک سازماندهی اصولی و مبتنی بر نوعی همافزایی سازنده، پیش ببرید.
تعیین ضربالاجل زمانی در فرایند هدفگذاری برای استارتاپ، نشانهای از جدیت و میزان تعهدتان در رسیدن به اهداف است. هر هدف باید در بازهی زمانی خاص خودش، تحقق پیدا کند. باید دقیقاً مشخص کنید که تا فلان تاریخ، چه کارهایی باید انجام شوند و کدام اهداف باید محقق شده باشند؟ البته در تعیین ضربالاجل، منطقی عمل کنید. تعیین فواصل زمانی کوتاه و غیرمنطقی، فقط فشار روانی را روی خودتان و اعضای تیم افزایش میدهد که این میتواند کاهش بهرهوری کلی مجموعه را در پی داشته باشد.
منظور از سیستم پشتیبانی، مجموعهای از افراد است که بهخوبی از چشمانداز و اهدافتان آگاهی دارند و از تلاشتان برای دستیابی به آنها، حمایت میکنند. این مجموعه میتواند دوستان، خانواده، همکاران، مربیان و ... را شامل شود. وجود چنین پشتوانهای در فرایند هدفگذاری برای استارتاپ، مزایای زیادی برایتان دارد که مهمترین آنها عبارتاند از:
انتظار نداشته باشید همه اتفاقات، دقیقاً مطابق با انتظارات شما پیش بروند و در چنین شرایطی، برخورداری از حمایت افرادی که پشتیبان شما هستند، میتواند بسیار اثرگذار باشد. باید قبل از فرایند هدفگذاری برای استارتاپ، با این واقعیت کنار آمده باشید که همیشه دنیا به ساز شما نمیرقصد و گاهی برای موفقیت، به کمک افراد دیگر نیاز دارید!
در انجام صحیح کارها، وسواس به خرج ندهید. اجازه ندهید ترستان از شکست، مانع از این شود که روبهجلو حرکت کنید. انتظار نداشته باشید در مسیر نیل به اهداف، کامل و بینقص عمل کنید.
کاستیها و خطاها را بپذیرید و از آنها بهعنوان فرصتی برای یادگیری، خلق ایدههای بهتر و امتحان روشهای جدیدتر برای دستیابی به اهداف کسبوکار استفاده کنید.
حتی موفقیتهای کوچک را هم جشن بگیرید و بابت آنها خوشحال باشید. این موفقیتها، باید منبع الهام شما برای ادامه مسیر و انجام موفقیتآمیز مأموریتهایتان در سطوح بالاتر باشد. اهمیت دادن به این موفقیتها، شور و انگیزه مضاعفی درونتان ایجاد میکند تا بتوانید با کارایی بالاتر، به اهداف بعدی برسید.
قاعده SMART ملزمتان میکند تا در هدفگذاری برای استارتاپ، اهدافی تعیین کنید که:
هدفگذاری برای استارتاپ، از اساسیترین پیششرطها برای آغاز یک ماجراجویی تجاری است. بنابراین بسیار مهم است که ضمن آگاهی از اهمیت هدفگذاری، هدفهای درست تعیین کنید و با رعایت نکاتی که در این مطلب به آنها اشاره کردیم، بهسوی تحقق اهدافتان، پیروزمندانه گام بردارید.