بسیاری از افراد با تکیه بر ایدههای عالی و با انگیزه کسب سود، کار در استارتاپ را آغاز میکنند. بااینحال، راهاندازی کسبوکار شخصی، کار چندان سادهای هم نیست زیرا شما قبل از ورود به این عرصه باید جنبههای مختلفی از آن را مورد بررسی قرار دهید.
سؤالات مهمی هستند که هر کارآفرین قبل از آنکه قدم در این مسیر بگذارد، باید به آنها فکر کند و برای هر یک از این سؤالات، جوابهای قانعکنندهای بیابد. در این مطلب از تینت میخواهیم به 12 مورد از مهمترین سؤالاتی که قبل از شروع کار یا همکاری با استارتاپ باید از خودتان بپرسید، اشاره کنیم.
اگر قبل از شروع کار در استارتاپ یا تشکیل یک شراکت تجاری، نتوانید به شکلی رضایتبخش به این سؤال مهم جواب دهید، معنایش این است که محصولتان یا جدید نیست یا آنقدر ارزشمند نیست که بتواند پاسخگوی نیاز جامعه و مشخصاً، بازار هدفتان باشد. اما چنانچه پاسخ قاطع و روشنی برای این سؤال در آستین داشته باشید، از این مرحله عبور کنید و سراغ سؤالات بعدی بروید!
چگونگی مشارکت یا نقشآفرینی محصولتان در صحنه بازار یا جامعه، یکی از اساسیترین سؤالاتی محسوب میشود که باید قبل از آغاز کار در استارتاپ به آن جواب دهید. باید دقیقاً بدانید که محصول قرار است پاسخگوی کدام نیاز یا مشکل باشد؟ فراموش نکنید که فلسفهی کارآفرینی بر یافتن یک مسئله و ارائه راهکار برای حل آن مسئله استوار است. بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که محصولتان، بهخوبی از عهده انجام این رسالت خطیر، برمیآید.
اگر قبل از آغاز کار در استارتاپ نتوانید هدفگذاری درستی برای آن داشته باشید، تلاشتان بیتردید به شکست منتهی خواهد شد. بهعنوان یک کارآفرین شما علاوه بر کسب سود، باید هدف یا اهداف دیگری نیز داشته باشید. کسب سود معمولاً هدفی بلندمدت است که از تحقق چند هدف کوتاهمدت محقق میشود. چنین اهدافی، به فعالیتهایتان جهت میدهند و باعث میشوند با انگیزه مضاعف و استفاده بهینه از منابع، بهسوی هدف نهایی گام بردارید.
برای آغاز کار در استارتاپ، باید مخاطبانتان را دقیقاً بشناسید. نمیتوانید صرفاً بر مبنای حدس و گمان پیش بروید و اینطور فرض کنید که همه مردم، مخاطب یا مشتری شما هستند. بلکه باید یک گروه مخاطب کانونی و یک بازار هدف درست برای کسبوکارتان مشخص کنید و جهتگیری کسبوکارتان، همراستا با آنها باشد. البته اولویتبندی مخاطبان نیز یک راه دیگر است که بهواسطه آن میتوانید توجهتان را به گروههای بیشتری از مخاطبان معطوف کنید. یادتان باشد که در فضای شلوغ تجاری عصر حاضر، هرگز نمیتوانید صدایتان را به همه مخاطبان برسانید و اگر قرار باشد بدون شناخت مخاطب، فقط فریاد بکشید، فریادتان در همهمهی بازار گم خواهد شد!
نقطه سربهسر همان نقطهای است که درآمد حاصل از کسبوکار با هزینههایی که برای آن کردهاید، برابر میشود و بسیار مهم است بدانید که قبل از آغاز کار در استارتاپ سودآوری کسبوکارتان، حدوداً از چه زمانی آغاز میشود؟ درصد عمدهای از کسبوکارها برای سوددهی معمولاً حداقل به 18 ماه زمان نیاز دارند. یادتان باشد این یکی از سؤالاتی خواهد بود که سرمایهگذاران بالقوه، حتماً از شما میپرسند؛ عجیب هم نیست! هیچکس دوست ندارد در کاری سرمایهگذاری کند که سودآوری نداشته باشد.
پیشنهاد فروش منحصربهفرد یا USP، درواقع همان وجه تمایز محصول شما نسبت به محصولات رقیب موجود در بازار است. اگر قبل از آغاز کار در استارتاپ بتوانید بهخوبی استدلال کنید که محصولتان، چه نکته، مزیت یا ویژگی منحصربهفردی دارد و بهواسطه اینها، چطور میتواند برای بازار هدف، ارزشآفرینی کند، آنگاه یک گام دیگر به اطمینان از درستی تصمیمیِ که قرار است بگیرید، نزدیک میشوید.
ممکن است محصولی که قصد عرضه آن را به بازار دارید، واقعاً هم منحصربهفرد باشد و بتواند یک مشکل اساسی را برای خریداران حل کند اما با این اوصاف، باز هم شاید زمینه لازم برای فروش محصول آماده نباشد و خریداران، تمایلی نسبت به خرید محصول شما نداشته باشند. در چنین حالتی شما باید با اعضای گروه یا گروههای هدفتان صحبت کنید و ببینید آیا تجاریسازی ایدهای که در سر دارید، میتواند یک اقدام منطقی باشد یا نه؟
مثلاً ممکن است محصولتان از نگاه خریداران، واقعاً جذاب باشد اما شرایط اقتصادی جامعه در آن برهه طوری باشد که خرید کالاهای اساسی، در اولویت قرار بگیرند و خریداران، آنقدر تحتفشار اقتصادی قرار داشته باشند که بهواسطه ضعف قدرت خرید، نتوانند محصولتان را خریداری کنند. شاید یک سال بعد به هر دلیلی، شرایط اقتصادی بسیار بهتر شود و آن موقع، زمان مناسبتری برای عرضه آن محصول به بازار باشد. البته برای به تعویق انداختن اقدام، باید دید نسبتاً واضحی از شرایط آتی داشته باشید و البته فراموش نکنید که دراینبین، همواره این خطر وجود دارد که فرد دیگری، ایدهای مشابه با ایده شما را در بازار پیاده کند!
اساساً مفهوم کسبوکار در عصر حاضر، بدون رقابت، معنا پیدا نمیکند. به همین دلیل باید قبل از شروع کار در استارتاپ، شناخت خوبی از رقبایتان داشته باشید و حتی اگر لازم است، از نقاط قوتشان، الگوبرداری کنید. رصد هوشمندانه رقبا این امکان را برایتان فراهم میکند که بتوانید محصولتان را با ویژگیهایی روانه بازار کنید که برای مخاطبان یا مشتریان بالقوه، جذابیت بیشتری داشته باشد.
قیمتگذاری یکی از مراحل بسیار حساس و حیاتی در تجارت است که قبل از شروع کار در استارتاپ باید بهخوبی درباره آن فکر کنید. شما باید با هدف دستیابی به حداکثر سهم بازار، یک استراتژی قیمتگذاری خاص را اتخاذ کنید. درواقع باید با توجه به ماهیت محصول، بین دو گزینهی حداکثر سود یا حداکثر فروش، یکی را انتخاب کنید. اگر اولی را ترجیح میدهید، آنگاه طبعاً باید قیمت بیشتری برای محصولتان تعیین کنید و اگر هم میخواهید محصول بیشتری بفروشید، باید حداقل قیمت فروش را برای آن در نظر بگیرید.
انتخاب کانالهای توزیع و فروش، یک مرحله بسیار مهم دیگر قبل از آغاز کار در استارتاپ است. توزیع و فروش محصول میتواند بهطور شخصی، آنلاین یا ترکیبی از این دو روش باشد. ضمناً باید درباره مناطقی هم که قرار است آنها را با عرضه محصولتان، تحت پوشش قرار دهید، تصمیمگیری کنید.
شما باید قبل از آغاز کار در استارتاپ از نوع و میزان هزینههای مختلف راهاندازی کسبوکار، برآورد خوبی داشته باشید تا بدانید برای آغاز کار چقدر سرمایه لازم دارید؟ برای پاسخگویی بهتر به این سؤال میتوانید هزینهها را به دو دسته ثابت و متغیر تقسیم کنید و بر مبنای آنها، یک تخمین کلی و واقعبینانه داشته باشید. داشتن یک طرح کسبوکار یا همان بیزینس پلن برای این منظور، خیلی کمکتان میکند.
آغاز کار در استارتاپ، فارغ از هر شکلی که باشد، همواره با ریسک توأم است و اساساً به همین دلیل است که ریسکپذیری، یکی از مهمترین ویژگیهای یک کارآفرین محسوب میشود.
بااینحال، واضح است که ریسک، بهخودیخود نمیتواند عامل مساعدی در فضای کسبوکار باشد. بنابراین باید حتیالامکان، همه ریسکهای فضای کسبوکارتان را بهخوبی بشناسید و برای به حداقل رساندن آنها، برنامه ویژهای داشته باشید.
وقتی بتوانید برای 12 سؤالی که در این مطلب مطرح کردیم، پاسخ مناسبی پیدا کنید، میتوانید مطمئن باشید که قبل از آغاز کار در استارتاپ نکته مهمی از قلم نیفتاده و برای راهاندازی کسبوکار و پیشرفت در مسیر موفقیت، همه چیز مهیاست. توجه داشته باشید که پاسخگویی به بسیاری از سؤالات مذکور، با توجه به نوع محصول یا ماهیت بازار، میتواند یک چالش دشوار و زمانبر باشد. پس آرامش خاطرتان را حفظ کنید و نهایت تلاش، حوصله و دقتتان را در یافتن جواب این پرسشها به کار بگیرید.