برای ساختن یک استارتاپ موفق، داشتن یک ایده عالی به تنهایی کافی نیست. به داشتن یک تیم متعهد و یک برنامهریزی درست و حسابی هم نمیشود بسنده کرد. یک استارتاپ، به مجموعهای از ایدهها و رفتارها و چشماندازها نیاز دارد که همه اعضا را برای رسیدن به موفقیت، در کنار یکدیگر نگه دارد. باید محیطی را فراهم آورد که کارمندان از کار در آن لذت ببرند، با یکدیگر به خوبی ارتباط برقرار کنند، به هم احترام بگذارند، و انگیزهای روزافزون برای پیشبردن وظایفشان داشته باشند. در واقع کمپانی باید «فرهنگ» مخصوص به خود را داشته باشد.
فرهنگ شامل ارزشها و هنجارها، و نحوه ارتباط بین افراد یک جامعه است. به معنای مشابه، فرهنگ کسب و کار درمورد ارزشهای مشترکی است که کارکنان شرکت به آن پایبند بوده و نحوه تعامل خود با یکدیگر و مشتریان را بر مبنای آنها بنا میکنند.
فرهنگ تنها شامل اتمسفر ساخته شده برای کارمندان در محیط کار، نمیشود. درست است که داشتن یک محیط کار با ساعات کاری انعطافپذیر، وجود یک میز پینگپونگ برای تفریح کارمندان، داشتن یک دکوراسیون جذاب، و یا اجازه دادن به یک کارمند برای آوردن گربهاش به محل کار، ممکن است منجر به افزایش راحتی کارمندان و تاثیر مثبت روی خلاقیت و کارایی آنها باشد، اما فرهنگ استارتاپی فراتر از اینهاست.
با توجه به مفهوم فرهنگ در بخش قبل، در نظر داشته باشید که ساختن محیط کاری را نباید با ساختن فرهنگ کاری یکسان فرض کرد. ممکن است محیط کاری خوبی ایجاد کنید اما همچنان مشکلاتی در ارتباطات کارمندان با یکدیگر داشته باشید. فرهنگ ممکن است منجر به رسیدن استارتاپ به قلهی موفقیت، یا باعث کاملاً به زمین خوردن آن شود. بسیاری از استارتاپها به فرهنگ استارتاپی خود توجه چندانی نمیکنند، در حالی که این کار به اندازه انتخاب یک استراتژی درست برای موفقیت و رسیدن به سود در مسیر کسب و کار مهم است.
درحالی که استراتژی ترسیم نقشه راه رسیدن به اهداف شرکت و هدایت افراد برای رسیدن به آن اهداف را تعیین میکند، فرهنگ کسب و کار، یک راهنما برای اینکه کارمندان چه درکی از آن اهداف دارند و کار خود را بر مبنای چه ارزشهایی انجام میدهند، است.
برای بیشتر افرادی که قصد کار در یک شرکت را دارند، فرهنگ آن شرکت و کسب و کار بسیار مهم است. حتی ممکن است این موضوع برای بعضی از آنها از میزان حقوقی که دریافت خواهند کرد نیز مهمتر باشد. اگر شما در شرکتی کار میکنید، و حتی با وجود حقوق کم، عاشق کار در فضای آن شرکت هستید، این به معنای این است که آن شرکت دارای یک فرهنگ کسب و کاری عالی است!
آیا فکر میکنید که اگر کارمندان شرکت شما، از کار خود متنفر باشند، بهترین تلاششان را برای رسیدن به اهداف شما میکنند؟ مطمئناً خیر! یا اینکه اگر یک کارمند شما انگیزهای برای انجام دادن وظیفهی خود نداشته باشد، خطاهای بیشتری را نسبت به یک کارمند باانگیزه و متعهد، مرتکب نخواهد شد؟ مطمئناً بله. پس ایجاد فرهنگ و فضای مناسب کاری باید برای مدیران نیز دغدغهای جدی باشد.
در نظر داشته باشید که اگر بهترین کارمندان دنیا را به استخدام خود درآورید، اما فضای کاری مناسبی برای آنها ایجاد نکنید، تنها چیزی که عایدتان میشود بالا رفتن آمار استعفاست! چیزی که کارمند به آن نیاز دارد این است که با خیال راحت کار خود را پیش برده و به افرادی که نیاز دارد به آسانی دسترسی داشته باشد و با آنها تعامل کند.
فرهنگ کسب و کار همان فلسفه و ارزشهایی است که شرکت به آنها اعتقاد دارد و بر مبنای آنها کار خود را جلو میبرد و کارمندان با کار در فضای آن شرکت آن را حس میکنند، حتی اگر هیچکس به طور مستقیم به آن اشاره نکند و درباره آن حرفی نزند. فرهنگ کسب و کار میتواند مفرح، دوستانه (یا حتی غیردوستانه)، رقابتی، و یا خیلی خیلی حرفهای باشد. اما به طور عمده، فرهنگ یک شرکت یا استارتاپ را میتوان از حس و حال افرادی که در آن کار میکنند، فهمید.
فرهنگ کسب و کار یک شرکت را میتوان در تمام کارهایی که آن شرکت انجام میدهد، مشاهده کرد. از استخدام و ترفیع دادن، پرداخت حقوق و تشویقهای مالی گرفته تا درخواست از اعضای یک گروهکاری برای متمرکز کردن وقت و استعدادشان روی یک موضوع خاص.
فرهنگ کسب و کار برای استارتاپها(و یا فرهنگ استارتاپی)، از اهمیت دوچندانی برخوردار است. اما چرا؟
ایجاد یک فرهنگ صحیح برای استارتاپها و افرادی که به تازگی به سرکار آمده و تجربه چندانی ندارند میتواند چالش برانگیز باشد. حتی افرادی که تجربه بسیاری در مدیریت دارند و شرکتهای بزرگی را اداره میکنند نیز اکثر اوقات فضای خشک و غیردوستانهای را در شرکتهایشان ایجاد کردهاند و تصور میکنند که باید حرف، حرف خودشان باشد و به راهنماییها و پیشنهادات کارمندان توجهی نمیکنند تا زمانی که مشکلی ایجاد شده و مجبور به تغییر روش میشوند. بسیاری از افراد تازهکار نیز با این تصور، یک فرهنگ مبتنی بر ارتباط منفی، به جای ارتباط مثبت، ایجاد میکنند.
شاید مشکلی مانند نبود انگیزه در اعضای یک تیم، روی روند کاری یک شرکت بزرگ تاثیری نگذارد، اما برای یک استارتاپ اینگونه نیست و ممکن است کاملاً در روند کاریاش اختلال ایجاد کند. برای یک استارتاپ، داشتن شناخت از شخصیت و بهرهوری تکتک اعضای تیمکاری برای پیشبرد اهداف شرکت، مهم و حیاتی است.
از آنجایی که معمولاً استارتاپها توسط گروههای کوچکی ایجاد و اداره میشوند، فرهنگ استارتاپی موجود بین آنها در واقع باید بازتابی از علایق کاری و شخصیت افراد گروه باشد. در بیشتر مواقع، عملکرد هر شخص به تنهایی، روی تمام فرهنگ استارتاپی تاثیرگذار است.
فرهنگ استارتاپی باید منجر به حل مشکلات به وجود آمده با شیوههای خلاقانه، رقابتهای دوستانه، ایجاد حس راحتی برای کارمندان از کار کردن در کنار یکدیگر، و عدم وجود سلسلهمراتبهای پیچیده برای پیشبرد کارها شود. مشکلاتی بین اعضای گروهکاری از قبیل دائما کارمندان را زیر نظر گرفتن و بازخواست کردن، حرف زدن پشت سایر افراد، رقابت غیردوستانه و صرفاً برای بد جلوه دادن یک کارمند دیگر، میتواند رسیدن به موفقیت را برای استارتاپ در نطفه خفه کند. در واقع فرهنگ غلط میتواند شرکت شما را از داخل نابود کند.
فرهنگ استارتاپی تنها مربوط به رابطه کارمندان و مدیران با یکدیگر ختم نمیشود. این فرهنگ شامل رابطه با تولیدکنندگان، مشتریان، و سرمایهگذاران نیز میشود.
حالا که در مورد اهمیت فرهنگ و به خصوص فرهنگ استارتاپی صحبت کردیم، سوالی که پیش میآید این است که چه کسی و چگونه باید این فرهنگ را، طوری که منجر به موفقیت و خلاقیت شود، ایجاد کند؟
برای شرکتهای بزرگ و قدیمی، تغییر را باید از بالا شروع کرد. اگر این شرکت به شما تعلق دارد، اصلاً عاقلانه نیست که تغییر فرهنگ را به کارآموزهای تازهوارد بسپارید! در شرکتها آنقدری که به انجام دادن درست کار و گرفتن ترفیع بر مبنای آن حساسیت نشان داده میشود، روی نحوه مدیریت و ایجاد فرهنگ صحیح، حساسیتی وجود ندارد. تربیت مدیر به اندازهی جایگاه مدیریت مهم است، اگر نخواهیم بگوییم که از آن بیشتر اهمیت دارد! صاحب شرکت باید مطمئن باشد که مدیری در رأس کار است که به موثرترین شکل ممکن از کارمندان بهره میبرد و استعدادهای آنها را شکوفا میکند. مدیر باید مطمئن شود که کارمندان آموزشهای لازم و ضروری را دریافت میکنند. اگر مدیریت با شماست، مسئولیت استفعاهای زیاد را بپذیرید! اما در مورد استارتاپها باید به گونهای دیگر عمل کرد.
چگونگی ایجاد فرهنگ کسب و کار
چند نکته را ذکر میکنیم که مطمئناً برای ایجاد فرهنگ صحیح استارتاپی خود، آنها را مفید خواهید یافت: