غلبه بر خودکمبینی، یکی از الزامات دستیابی به اهداف بزرگ در زندگی است. خودکمبینی، همچون آفتی میماند که به خرمن تواناییهای آدمی میزند و از طریق ایجاد تردید در قابلیتها و شایستگیها، عزم و شجاعت انجام اقدامات بزرگ را در انسان میکشد. شکسپیر در تعبیری زیبا، تردیدهای آدمی را خائنین یا خیانتکارانی مینامد که از طریق ایجاد ترس، از ما در میدانهایی که میتوانیم در آنها پیروز باشیم، یک مغلوب ناکام میسازند.
بنابراین اگر میخواهید به موفقیت چشمگیر و متمایزی در زندگی شخصی دست پیدا کنید، باید غلبه بر خودکمبینی را در دستور کار قرار دهید. ما در این گفتار از تینت 7 راهکار مؤثر را برای این منظور به شما همراهان همیشگی پیشنهاد میکنیم.
یکی از بهترین راههای غلبه بر خودکمبینی، سرعت عمل در واکنش نشان دادن به تردیدهایتان است. نباید اجازه دهید که این تردیدها از نجواهایی کمجان به نوعی احساس دلسردکننده تبدیل شوند. در این صورت کنترل آنها کاری بسیار سخت و بعضاً محال خواهد بود. بنابراین باید بهمحض مواجهه با تردیدهایتان، هشیار شوید و به گفتگو با آنها بپردازید.
در ذهن خود با آنها صحبت کنید و حتی اگر لازم است بر سرشان فریاد بکشید و بگویید: نه، نه، نه! ما دیگر همان جاده قدیمی را با هم طی نمیکنیم! با انجام این کار میتوانید الگوی فکری همیشگیتان را به هم بزنید و مانع از تسخیر احساس و افکارتان توسط تردیدهای مخرب شوید. برای غلبه بر خودکمبینی، باید گام اول را محکم بردارید.
یکی دیگر از راههای مؤثر در غلبه بر خودکمبینی، مرور خاطرات و تجربیات است. رویکردی واقعبینانه داشته باشید و از خودتان بپرسید تاکنون چند بار پیش آمده که تردیدهایی که نسبت به خودتان داشتهاید یا نگرانیهایتان بابت وقوع یک اتفاق ناخوشایند، در عمل به حقیقت بپیوندند؟ احتمالاً خواهید دید که بسیار کمتر از آنچه فکر میکردید، با چنین حالاتی روبرو شدهاید.
خودکمبینی، فقط هیولایی ساختگی است که ذهن برای جلوگیری از ایجاد تغییر و نگه داشتن شما در منطقه امن، با آن شما را میترساند. وقتی به گذشته نگاه کنید و ببینید که علیرغم وجود این خودکمبینی، اوضاع بارها و بارها بر وفق مرادتان پیش رفته، آنگاه نادیده گرفتن تردیدها، تمرکز بر نتایج مثبتتر و نهایتاً اقدام کردن برایتان بسیار آسانتر میشود.
حبس افکار در ذهن میتواند باعث ایجاد مشکلاتی مثل تحریف یا اغراق شود و از این طریق افکارتان را به پندارهایی تبدیل کند که با واقعیت، مطابقت چندانی ندارند. این مسئله درباره تردیدها نیز صدق میکند و به همین دلیل، گفتگو درباره افکارتان با فردی معتمد میتواند یک راهکار بسیار خوب برای غلبه بر خودکمبینی باشد.
بنابراین افکار منفی و مشخصاً تردیدهایتان را با فردی معتمد در میان بگذارید. گاهی همین که به آنها اجازه خروج دهید و این تردیدها را با صدای بلند برای فرد دیگری تشریح کنید، متوجه میشوید که آنچه در ذهنتان میگذرد، تا چه حد میتواند مبالغهآمیز و دور از ذهن باشد. گفتگو درباره این تردیدها با فرد معتمدی که حامی شماست، در تغییر دیدگاهتان نسبت به آنها بسیار مؤثر است.
اگر دائماً خود را با دیگران و موفقیتهایشان مقایسه میکنید، بهتر است هر چه سریعتر از این عادت مخرب دست بردارید. این روزها آدمها با دیدن سکانسهای جذابِ دستچین شده و عمدتاً مصنوعیِ زندگی دیگران در شبکههای اجتماعی، بیشتر از همیشه در معرض ابتلا به این عادت منفی هستند. عادتی که میتواند اعتمادبهنفس را بکشد و به خودکمبینی، مجال بروز دهد.
بهترین شکل مقایسه برای غلبه بر خودکمبینی، مقایسه کردن خودتان با خودتان است. از طریق این مقایسه میتوانید ببینید که چقدر پیشرفت داشتهاید و بر چه موانعی غلبه کردهاید؟ یادتان باشد بخش عمدهای از آنچه در شبکههای اجتماعی میبینید، حقیقت زندگی انسانها نیست. بنابراین هرگز نباید بهواسطه مقایسه کردن، دستیدستی خودتان را در موضع ضعف قرار دهید.
باور این واقعیت که اطرافیان، بسیار کمتر از حد تصورتان برای آنچه در زندگی شما رخ میدهد، اهمیت قائل هستند، به غلبه بر خودکمبینی کمک زیادی میکند. تا وقتی نگران افکار، قضاوتها و گفتههای دیگران درباره خودتان باشید، تردیدها را دائماً با خودتان همراه میکنید و همین امر باعث میشود که در ورطهی ترس، سکون و بیعملی گرفتار شوید. مطمئن باشید زندگی انسانها آنقدر چالش و مشکل دارد که وقت و رمق زیادی برای پرداختن به زندگی دیگران باقی نمیماند!
یکی دیگر از نکات مهم در غلبه بر خودکمبینی این است که از گفتار و اعمال دیگران، برداشت شخصی نداشته باشید. بله درست است! وقتی کسی مثل مدیر یا همکارتان از شما انتقاد میکند، آسان است که به تردیدهایتان مجال بروز دهید؛ یا وقتی بعد از یک ملاقات رمانتیک و درحالیکه فکر میکنید همه چیز عالی پیش رفته، پیشنهادی از سمت مخاطب خاصتان برای ملاقات بعدی دریافت نکنید، عجیب نیست که احساس بدی داشته باشید.
اما اگر بدانید که رفتار طرف مقابلتان، هیچ ارتباطی به شما نداشته، آنوقت چطور؟! شاید همکار یا مدیری که با لحنی تُند از شما انتقاد کرده، آن روز به هر دلیلی، از چیز دیگری ناراحت بوده است؛ یا مخاطب خاصتان به دلیل درگیری با بیماری ناگهانی مادرش پیشنهادی مبنی بر ملاقات دوباره ارائه نداده باشد! اینها هیچ ارتباطی با شما ندارند؛ اینطور نیست؟! پس چرا باید با برداشت شخصی از این اتفاقات، تحت تأثیر احساس خودکمبینی قرار بگیرید؟
یادتان باشد که شما از زیروبم زندگی دیگران اطلاع ندارید و جهان هم حول محور شما و انتظاراتتان نمیچرخد! با به خاطر سپردن این قاعده ساده و مهم، راحتتر میتوانید از عهده غلبه بر خودکمبینی برآیید.
هر قدر تسلط و اعتمادبهنفس بیشتری در انجام یک کار داشته باشید، خودکمبینی مجال کمتری برای بروز پیدا میکند. به همین دلیل است که ارتقای مهارت میتواند در غلبه بر خودکمبینی مؤثر باشد. بهعنوانمثال، اگر با چالشی سخت و دلهرهآور مثل ایراد یک سخنرانی عمومی یا کنفرانس کلاسی روبرو هستید، روی بهبود مهارتهای ارائه تمرکز کنید. برای این منظور میتوانید کتاب بخوانید، کلیپهای آموزشی ببینید، جلوی آینه یا در برابر دوستان و اعضای خانواده سخنرانی کنید تا رفتهرفته روی کاری که قرار است انجام دهید، مسلط شوید. این تسلط، اعتمادبهنفس فوقالعادهای برایتان ایجاد میکند. وقتی اعتمادبهنفس از یک در وارد شود، خودکمبینی از در دیگر خارج خواهد شد!
نکاتی که در این گفتار کوتاه خواندید به شما در غلبه بر خودکمبینی کمک زیادی میکنند. البته در این بین راهکارهای دیگری هم وجود دارند که میتوانند باعث تسریع این فرایند شوند که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از:
در انتها یک بار دیگر یادآوری میکنیم که خودکمبینی نه یک واقعیت بلکه صرفاً یک هیولای ساخته ذهن شماست؛ ذهنی که بهطور طبیعی، از تغییر و تحول گریزان است. اگر با این هیولای ظاهراً مخوف اما خیالی مقابله نکنید، میتواند پرِ پروازتان را برای صعود به جایگاههای رفیعی که لیاقت آنها را دارید، قیچی کند. اما شما قطعاً اجازه نمیدهید که چنین اتفاقی بیفتد. ما از موفقیت شما در غلبه بر خودکمبینی اطمینان داریم.