تمرکز بر کسب و کار به جای محصول از مهمترین وظایف کارآفرینان است. متاسفانه، بسیاری از کارآفرینان درک درستی از این موضوع نداشته و این دو را از یکدیگر تفکیک نمیکنند. به خاطر داشته باشید، تمرکز صرف بر تولید محصول و ارائه خدمات، ساختار کسبوکار را تضعیف کرده و حیات این دو را به یکدیگر گره خواهد زد. در چنین تجارتی، توقف تولید به معنای نابودی کسبوکار خواهد بود. این در حالی است که ایجاد یک سازمان به معنای بهوجود آوردن ساختاری قدرتمند و مستقل از محصول است. بنابراین، توصیه میشود ابتدا ساختار تجارت خویش را به شکلی مستحکم بنا کرده و سپس آن را با تولیدات و خدمات خویش تکمیل کنید.
بیتردید، انجام این روند مستلزم بهکارگیری روشها و دنبال کردن مراحل متعددی است. موارد زیر از مهمترین عوامل موثر در تمرکز بر کسب و کار به حساب میآیند:
تمرکز بر کسب و کار مستلزم تعیین اهداف تجاری است. با این حال، تعیین هدف الزاما به معنای دستیابی به آن نبوده و این امر نیازمند اقدامات گسترده و بهکارگیری استراتژیهای هوشمندانهای است. در عین حال، برای موفقیت در این امر لازم است اطلاعات خود را به شکل قابل توجهی وسعت داده و ویژگیهای هدفگذاری دقیق و بهینه را بررسی کنید.
ویژگیهای هدفگذاری به اختصار عبارت است از:
تمرکز بر کسب و کار و دستیابی به اهداف نیازمند تعیین استراتژی و برنامهریزی است. برای این منظور، لازم است اهداف طولانیمدت خود را به بازههای زمانی کوتاهتر تقسیم کنید. به این ترتیب، تصویری قابل دستیابی از آنها ارائه کرده و از نظر ذهنی میتوانید برای دسترسی به این اهداف برنامهریزی کنید.
امروزه، ایجاد الگوی تجاری مبتنی بر توسعه پایدار از ضروریاتی است که به بهینهسازی هر کسبوکاری کمک میکند. این فرآیند در ایجاد یکپارچگی و ثبات ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار بوده و از نابودی منابع طبیعی و بیعدالتی جلوگیری میکند. در عین حال، پیروی از چنین الگویی پرورش تواناییهای نیروی کار و پیشرفت تجارت را بهدنبال خواهد داشت. مجموع عوامل یاد شده با ارزشآفرینی همراه بوده و در رونق مشاغل موثر خواهد بود.
تمرکز بر کسب و کار نیازمند شناخت قابلیتها و بهکارگیری مهارتها است. طبیعتا، هر یک از افراد و سازمانها در زمینه خاصی توانایی داشته و نمیتوان مهارتهای آنها را جهان شمول دانست. به همین دلیل، لازم است قابلیتهای سازمان و تیمهای آن را تشخیص داده و با ویژگیهای منحصر به فرد خود، اعضاء تیم و سازمانتان آشنایی یابید. این امر به شکل قابل توجهی به حضور پر رنگ در بازارهای رقابتی کنونی کمک خواهد کرد.
گام برداشتن در مسیر توسعه پایدار و ایجاد یک الگوی تجاری موفق نیازمند استفاده از کارآمدترین روشهای تولید و ارائه خدمات است. به علاوه، برخورداری از تیمهای بازاریابی و فروش متشکل از افراد کاردان و متخصص از مهمترین اقداماتی است که به جذب مخاطبان بیشتر و بالا بردن آمار فروش کمک میکند. در مجموع، استخدام افراد توانمند در همه رشتههای مورد نیاز سازمان از مهمترین تصمیماتی است که تمرکز بر کسب و کار را ممکن میسازد. برخی از کارفرمایان با وجود توسعه چنین گروههایی با بهرهگیری از مدیریت خرد همچنان تمایل دارند به شکلی افراطی بر همه امور نظارت و کنترل داشته باشند. دقت کنید، این استراتژی عملکرد سازمان را دچار اختلال خواهد کرد. بنابراین، علاوه بر گردآوری بهترین کارشناسان لازم است به آنها اجازه دهید از آزادی عمل و استقلال رای کافی برخوردار باشند.
ایجاد یک سیستم تجاری قدرتمند از ضروریات تمرکز بر کسب و کار به جای محصول بوده و به معنای آن است که سازمان باید دارای ساختار توانمندی باشد تا علیرغم وجود یا عدم وجود مدیران، محصولات، خدمات و سایر عناصر کلیدی بتواند مسیر خود را ادامه دهد. به خاطر داشته باشید، سیستم تجاری با استراتژی و برنامه تفاوت دارد. بدون وجود یک سیستم قوی، هیچ یک از مراحل کسبوکار با موفقیت اجرایی نخواهد شد. در چنین سازمانی، مشتریان و کارکنان به یک اندازه از روند یا نتایج کار و از هرج و مرج موجود ناراضی خواهند بود.
تمرکز بر هسته اصلی کسبوکار نیازمند انعطافپذیری سازمانها، مدیران و صاحبان مشاغل در همه زمینهها است. از این جمله میتوان به توانایی ارائه عملکردهای گوناگون اشاره کرد. منظور این است که با گذشت زمان و با توجه به مقتضیات آن، ممکن است لازم باشد مدیران و سازمانها نقشهای متنوعی را برعهده گرفته و مسیر تجارت خود را متحول کنند.
یک سیستم تجاری موفق از بخشها و زیر مجموعههای مختلفی تشکیل میشود که عبارتند از:
توجه داشته باشید، موفقیت یک سازمان در مجموع به بهینهسازی عملکردها و رویکردهای کلیه بخشها نیاز دارد.
مراحل ایجاد و راهاندازی یک سیستم توانمند برای تمرکز بر کسب و کار عبارتند از:
انجام این کار به شما کمک میکند با نیازهای احتمالی سیستم آشنایی یافته و برای ایجاد تیمهای موثر اقدام کنید. در عین حال، شما با نقاط ضعف و کاستیهای سازمان آشنایی یافته و در جهت برآورده کردن نیازها و بهینهسازی فرآیندها تلاش خواهید کرد.
پس از تجزیه و تحلیل نوبت اولویتبندی فرآیندها است. این امر به شما نشان میدهد کدام یک از روندها بیش از سایرین بر عملکرد شرکت تاثیرگذار بوده و در نتیجه، نیاز به تمرکز بیشتری دارد. در این مسیر، احتمالا پیش از انجام هر کار دیگری به بهبود فرآیندهای مدیریتی نیاز خواهید داشت.
بهینهسازی سیستمها یکی از فرآیندهای مستمر و پایانناپذیری است که برای تمرکز بر کسب و کار ضرورت دارد. به خاطر داشته باشید، کلیه مراحل، روندها، خدمات و محصولات را میتوان به مراتب بهتر از شرایط فعلی ارائه داد. این امر به معنای کاهش زمان اجرای فرآیند، ارتقاء کیفیت، بهبود نتایج، سادهسازی روندها، افزایش ارزش، برطرف کردن موانع و اتوماسیون کارها است.
با توجه به آن چه گفته شد، تمرکز بر کسب و کار از اصلیترین اقداماتی است که بقاء هر سازمانی را تضمین میکند. با این حال، این به معنای نادیده انگاشتن محصولات یا دست کم گرفتن خدمات نیست. بلکه منظور این است که با تجزیه و تحلیل مداوم و بهینهسازی مستمر فرآیندها میتوان کسب و کاری انعطافپذیر و روشمند را راهاندازی کرد. به این ترتیب، متوقف شدن روند تولید یا تغییر رویکرد سازمان به هیچ عنوان پایان کار آن را رقم نخواهد زد. به ویژه در دنیای کنونی و در بازارهای رقابتی مدرن این رویکرد میتواند به حیات مشاغل کمک کرده و بهبود نتایج را به دنبال داشته باشد.