همه ما زمانهایی را تجربه کردهایم که در آن شرایط اقتصادی، کاری، روابط و غیره کم کم یا به یکباره دچار اختلال میشوند. در واقع تمام افراد در زندگی خود فراز و نشیبهایی را تجربه میکنند که میتواند بر روی سلامت جسم و روان تاثیر بهسزایی بگذارد.
محیط کار سمی و نامناسب نیز برای سلامت روانی کارکنان و ما مخرب خواهد بود. به خصوص امروزه در شرایطی که بیماری کرونا بسیار شایع و همهگیر است و سلامت همگان را در خطر قرار میدهد، لازم است شرکتها بیش از پیش به سلامت روانی در سازمان توجه کنند.
سلامت روان در واقع طرز فکر کردن، احساس و توانایی ما برای مواجه شدن و مقابله با پستی بلندیهای زندگی است. وقتی از سلامت روان خوبی برخوردار باشیم؛ قابلیت هدفگذاری، جهتگیری و انرژی لازم برای انجام کارها و توانایی مقابله با چالشهای زندگی را خواهیم داشت.
در خصوص کارکنان نیز، اگر سلامت روانی در سازمان مشکلاتی را مانند اضطراب یا افسردگی ایجاد کند، میتواند بر روی زندگی روزمره آنها تاثیر بگذارد، آنجا است که نیازمند حمایت و درمان مادامالعمر میشوند. عواملی مانند فقر، ژنتیک، آسیبهای دوران کودکی، تبعیض یا بیماری جسمی مداوم احتمال ابتلا به مشکلات روانی را افزایش میدهد و این اتفاق ممکن است برای هرکسی بیافتد.
اگر کارمندان شما در زندگی شخصی یا کاری خود مشکلاتی را تجربه کرده یا میکنند، این احتمال وجود دارد که سلامت روان آنها در خطر باشد. مشکلات سلامت روان علائم و نشانههای مختلفی دارد. اگر احساسات کارکنان شما بسیار شدید است مثلا فکر خودکشی به سرشان زده است، تاثیر زیادی بر اطرافیان دارند و یا در طی چند هفته اخیر خلقوخوی آنها تغییر کرده است و غیره، باید از پزشک یا روانشناس کمک بگیرند.
کارمندان در محل کار ممکن است بیش از حد معمول خسته شوند، یا اشتباهات غیر عادی را مرتکب شده و تکرار کنند، انگیزه دادن به خودشان سخت باشد. شاید درک این علائم هشدار دهنده برای آنها سخت باشد؛ اما اگر این علائم مورد بررسی قرار نگیرند احتمالا با نشانههایی از مشکلات سلامت روانی در کارکنان روبرو خواهید شد. به عنوان مثال آنها را در شرایطی میبینید که دچار طغیان خشم و فوران احساسات شدهاند یا با تاخیر و غیبت در محل کار حاضر میشوند و یا به ظاهرشان رسیدگی نمیکنند.
به طور معمول در محل کار و جامعه افرادی که با مشکلات سلامت روان دستوپنجه نرم میکنند با تبعیض روبرو میشوند، به همین دلیل سعی دارند تا احساسات خود را بروز ندهند؛ زیرا از پاسخ دیگران میترسند.
اگر محیط کاری خود را به گونهای ایجاد کنیم که افراد بتوانند به راحتی خودشان باشند و مشکلات سلامت روانی در کارمندان به راحتی با سایرین در میان گذاشته شود؛ بنابراین در صورت نیاز نیز میتوانند درخواست کمک کنند. با این وجود، بدیهی است که صحبت کردن در مورد ناراحتیهای خود کار سادهای نیست. بسیار حیاتی است که محیط کار را به محلی تبدیل کنیم که افراد در آنجا احساس امنیت کنند و سلامت روانی در سازمان نیز به راحتی مورد بحثوبررسی قرار بگیرد.
بنابراین، میتوان رهبران و مدیرانی را تعیین کرد تا در مواجهه با مشکلاتی که میتوانند در شرایطی از قبیل وضعیت اقتصادی و شهروندی، نوع شغل، مسئولیتهای والدین و بسیاری از متغیرهای دیگر به وجود بیایند، فعالیتهایی را در جهت بهبود اوضاع انجام دهند.
نقش مدیران و رهبران تیم برای حمایت از اعضا همیشه یکسان باقی میماند. یعنی حمایت از سلامت روان کارکنان. اما چگونه؟ در ادامه توضیحات بیشتری ارائه خواهیم داد.
اطمینان حاصل کنید که تیم خود را در مورد هر گونه تغییر یا بهروزرسانی سازمان مطلع میکنید. یعنی اعلام هرگونه تغییر در ساعت کاری، تعیین حجم کار، اولویتبندی کارهایی که باید انجام شوند و اگر حجم یک کار در صورت لزوم ممکن است افزایش یابد آن را عنوان کنید. با این روش باعث کاهش میزان استرس در بین کارمندن میشوید.
تیم خود را از تمامی منابع موجود برای سلامت روان آگاه کنید و آنها را تشویق کنید که از آنها استفاده کنند. اگر یکبار منابع را به اشتراک گذاشتهاید، دوباره آنها را به اشتراک بگذارید. لازم است بدانید که شرم و ننگ باعث میشود تا بسیاری از کارمندان منابعی که برای سلامت روانشان مزایای بسیاری دارد را استفاده نکنند. بنابراین استفاده از این خدمات را رواج دهید.
فراتر از یک «حالت چطوره؟» و احوالپرسی ساده را انجام دهید و در مورد پشتیبانیهایی که میتواند مفید باشد از کارمندان خود بپرسید. منتظر باشید تا به شما جواب کامل بدهند، به دقت به آنها گوش کنید و تشویقشان کنید تا نگرانیها خودشان را بروز دهند و سوالاتشان را بپرسند.
وقتی کسی به شما میگوید که در حال کشمکش با چه مشکلی است، شما همیشه نمیدانید چه بگویید یا چه اقداماتی انجام دهید. چیزی که مهم است این است که دلسوز باشید و کاملا به حرفهای کارمندان خود گوش دهید تا بفهمید که دقیقا چه مشکلی آنها را اذیت میکند. ممکن است نخواهند جزئیات زیادی را به اشتراک بگذارند، پس بر روی فهمیدن جزئیات مشکل اصرار خاصی نداشته باشید.
فقط از اینکه از سلامت روان کارکنان حمایت میکنید، صحبت نکنید. آن را طوری مدلسازی کنید که این حس در اعضای تیم شما به وجود بیاید که میتوانند مراقبت کردن از خودشان را در اولویت قرار دهند و حدومرزی را برای آن تعیین کنند.
بیشتر اوقات، مدیران آنقدر بر روی رفاه تیم خود و انجام کار متمرکز هستند که فراموش میکنند از خود مراقبت کنند. مثلا به کارمندان خود نشان دهید که در وسط روز زمانی را به پیادهروی اختصاص میدهید، یا استراحت در تعطیلات را در اولویت قرار میدهید.
محققان به این نتیجه رسیدهاند که بیماریهای روانی مانند افسردگی، استرس و اضطراب به اندازه برخی بیماریها مانند آرتریت ناتوان کننده هستند. به همین دلیل است مهم است که محیطی را ایجاد کنید که بهبود روانی را ارتقا دهد و منابع و مزایایی را برای کارکنان مبتلا به چنین بیماریهایی فراهم کند.
برخی از مزایای اولویت دادن به سلامت روان کارکنان عبارت هستند از:
محیط کار سمی و نامناسب و در کنار آن فشارهای کاری و مسائل شخصی که در زندگی هر فرد به وجود میآید، سلامت روانی کارکنان را مختل میکند. بنابراین بهتر است توجه و بررسی مشکلات روانی اعضای تیم خود را در اولویت قرار دهید. امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.