یکی از مؤثرترین گفتوگوهایی که میتوانید به عنوان یک مدیر با اعضای تیم خود داشته باشید، دربارهی اهداف آنها است. نه شاخصهای کلیدی عملکرد شرکت، نه پروژه اصلی بعدی و مسئولیت آنها، بلکه اهداف آنها. وقتی محرکهای اصلی کسی را درک کنید، انگیزهی آنها در کار را به حداکثر میرسانید. حتی آنها خودشان بسیاری از کارها را به وقت خودش انجام خواهند داد.
براساس یک مطالعه در سال 2012 در The Alliance «75 درصد از کارمندان میگویند که تمایل دارند از زمان خود برای پیشرفت شغلی خودشان استفاده کنند و آموزشهای بیشتری را که میتواند برای آنها در محل کار مفید باشد را بگذرانند». بدون در نظر گرفتن سن، افراد شما اهدافی دارند. و اگر این اهداف را درک کنید، آنها انگیزهی بیشتری برای انجام کارهایی که در دست دارند و همچنین تمام وظایفشان خواهند داشت. همچنین، ارتباط برقرار کردن با اهداف آنها باعث بهبود رابطهی شما با آنها نیز خواهد شد. در این مقاله میخواهیم در مورد چگونگی رسیدن به اهداف گروهی صحبت کنیم.
چگونه با تیم خودتان در مورد پیشرفت شخصی و اهداف شغلی صحبت کنید
من تا کنون با صدها مدیر صحبت کردهام. و یک موضوع بسیار رایجی که متوجه آن شدهام این است که آنها از بحث کردن در مورد اهداف تیم خودشان اجتناب میکردهاند. مشکل کجاست؟ ترس از اینکه نمیدانند چگونه در مورد آن اهداف با آنها صحبت کنند. بیایید امروز به این بهانه پایان دهیم.
اولین قدم برای کمک به اعضای تیم برای رسیدن به اهدافشان این است که بفهمید اهداف آنها چیست. از آنجایی که چنین سؤالی از بسیاری از آنها هرگز پرسیده نشده است، بنابراین ممکن است در زمان پرسیدن، پاسخ مناسب آمادهای برای آن نداشته باشند. همچنین، ممکن است آنها از مطرح کردن اهداف خود به این دلیل که فکر میکنند با وظایف فعلی خودشان در قبال شما همخوانی ندارد، در معذوریت باشند.
1. برای کمک به برقراری یک مکالمهی مناسب و صادقانه، این تاکتیکها را امتحان کنید:
- برروی شناخت بیشتر آنها سرمایهگذاری کنید: اگر با همکاران خود از طریق شناختن ویژگیهای شخصیتی آنها، علایق آنها در خارج از محیط کار چیست و چه چیزی به آنها انگیزه میدهد، ارتباط برقرار کنید، احتمال بیشتری وجود دارد که آزادنهتر با شما صحبت کنند.
- به آنها بگویید موفقیت شغلی آنها برای شما مهم است: اگر واقعاً میخواهید آنها مسیر شغلی سعادتآمیز و رضایتبخشی داشته باشند، باید بپذیرید که آنها برای همیشه با شما کار نخواهند کرد. پاداش شما در عوض این پذیرش این است که آنها جدیتر کار خواهند کرد و تمایل خواهند داشت که برای شما کار کنند. اجازه دهید بدانند که شما چنین باوری دارید.
- ابتدا اهداف خودتان را در میان بگذارید: اگر با در میان گذاشتن اهداف خود یا اهدافی که در حال حاضر در مسیر شغلی با آنها دارید به آنها اعتماد کنید، به احتمال زیاد آنها نیز اهداف خود را با شما در میان خواهند گذاشت. این نمونهای از اصل رفتار متقابل است.
اگر کسی هنوز آمادگی صحبت کردن در مورد اهداف خود را ندارد، او را مجبور به این کار نکنید. به اعضای تیم خود کمک کنید تا برای بحث در این مورد آماده شوند و هرازگاهی این بحث را تجدید کنید. شرایط برای مردم تغییر میکند، و ممکن است ترقی کردن شما همان چیزی باشد که آنها باید شاهد آن بوده تا آمادهی صحبت کردن در مورد اهداف خود شوند.
2. سؤالات مناسبی مطرح کنید تا جرقهی گفتوگو را بزنید
اکنون که مقداری اعتماد ایجاد کردهاید، باید شروع به پرسیدن در مورد اهداف آنها کنید. بسته به اینکه فرهنگ شرکت چگونه است و رابطهی شما با تیمتان تا چه اندازه رسمی است، سؤالات مختلف میتواند بهترین نتیجه را داشته باشد. با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا چند پیشنهاد در مورد آنچه باید پرسید ذکر میشود. میتوانید سؤالی که بهترین نتیجه را برای رسیدن به اهداف تیم دارد انتخاب کنید.
- اهداف بلندمدت شما چیست؟ آیا به آنها فکر کردهاید؟
- آیا فکر میکنید که در اینجا در حال پیشرفت در جهت اهداف مهم خود هستید؟ چرا بله و چرا نه؟
- آیا فکر میکنید ما در ارتقاء شغلی شما با سرعتی که انتظار دارید به شما کمک میکنیم؟
- توانمندیهای بارز شما چیست؟ تمایل دارید چه توانمندیهایی را در خود پرورش دهید؟
- میتوانی خودت را در اینجا در حال پیشرفت در جهت اهداف بیشتری تصور کنی؟ چه چیزی باید تغییر کند؟
- رویاهای بزرگ شما در زندگی چیست؟ آیا در حال پیشرفت در جهت رویاهایتان هستید؟
- در اینجا چه کاری انجام میدهید که فکر میکنید بیشترین مطابقت را با اهداف بلندمدت شما دارد؟
- اگر میلیونها دلار در اختیار داشتی، با آن چه میکردی؟
- در کودکی دوست داشتی وقتی بزرگ شدی چه کاری انجام دهی؟
3. فقط حرف نزنید. آنها باید در اهداف خود نیز پیشرفت کنند
صحبت در مورد اهداف آنها خیلی هم خوب است. اما اگر تمام کاری که انجام میدهید فقط صحبت کردن باشد، هیچ تأثیر پایدار و انگیزشی بر روی تیم شما نخواهد داشت.
اغلب اوقات، من از مدیران و کارمندان بهطور یکسان شنیدهام که اهداف اغلب یک لیست بررسی سالانه است که فقط پر میشود و سپس تا بررسی بعدی دیگر مورد بحث قرار نمیگیرد. جای تعجب نیست بار دومی که این سؤال در یک بررسی پرسیده میشود، هدف دقیقاً چیزی نیست که آنها مشتاق بحث در مورد آن هستند.
این داستان نشان میدهد که کارمندان از کمک شرکت به آنها برای رسیدن به اهدافشان قطع امید میکنند و در نهایت تصمیم میگیرند به جای دیگری که فرصتهایی همسو با اهداف و رشد آنها را فراهم میکند بروند.
در عوض، شما باید از اصل پیشرفت که توسط روانشناسان ترزا امابیل و استیون کرامر مطرح شده است استفاده کنید:
«از بین تمام چیزهایی که میتواند احساسات، انگیزه و ادراک را در طول یک روز کاری تقویت کند، تنها و مهمترین چیز، پیشرفت در کار هدفمند است.»
4. با پیروزیهای کوچک پیشرفت کنید
وقتی یک هدف بزرگ است و بعید به نظر میرسد، بهراحتی میتوان مرعوب آن شد. بهترین راه برای غلبه بر این مشکل، تقسیم هدف به مراحل کوچکتر است. حالا چه راههایی برای تقسیم کردن اهداف به مراحل کوچکتر وجود دارد؟ با هم گفتوگو کنید:
- برای اینکه برای چنان نقشی آماده باشید، چه مهارتهایی را باید اضافه کنید؟ چگونه میتوانید آن مهارتها را به تدریج ایجاد کنید؟
- مثال: یک مدیر بازاریابی میخواهد رئیس بازاریابی شود. آنها باید در مورد معیارهای درآمد شرکت بیاموزند تا محرکهای کسبوکار را بهتر درک کنند.
- در چه پروژه(هایی) باید شرکت کنید؟
- مثال: یکی از اعضای تیم پشتیبانی میخواهد وارد بازاریابی شود. آنها میتوانند با مشارکت در وبلاگ شرکت یا کمک به یک کتاب الکترونیکی جدید شروع کنند.
- چگونه میتوانید تجربهی بیشتری در آن زمینه کسب کنید؟
- مثال: یک مهندس میخواهد سخنرانیهای فنی در کنفرانسها را شروع کند. آنها میتوانند با سخنرانی برای بخشی از تیم در هنگام ناهار شروع کرده و سپس در یک جلسهی فنی داخلی حاضر شوند.
- لازم است در مورد چه چیزی بیشتر بدانید؟
- مثال: یک طراح علاقهمند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد مدیریت محصول است. برایشان یک کتاب مناسب بخرید، چند پست وبلاگ عالی معرفی کنید یا آنها را به یک کنفرانس بفرستید تا بیشتر یاد بگیرند.
- چه کسی میتواند مربی مناسبی برای صحبت کردن با او دربارهی این هدف باشد؟
- مثال: یک مدیر محصول میخواهد روش کدنویسی را یاد بگیرد. آنها را به یکی از مهندسان خودمانیتر در تیم متصل کنید که میتواند به آنها در راهاندازی یک محیط قابل توسعه کمک کند.
5. مدیران نیز باید اقداماتی برای کمک به تیم خود انجام دهند
در حالی که اعضای تیم شما بیشترین تلاش خود را برای رسیدن به اهداف تیم خود انجام میدهند، شما نیز میتوانید کارهای زیادی برای کمک به موفقیت آنها انجام دهید:
- خودتان به عنوان یک مربی خدمت کنید: اگر در مورد هدف آنها تجربهای دارید، کمک کردن به آنها برای رسیدن به هدفشان میتواند رابطهی شما را مستحکم کند.
- آنها را به یک مربی معرفی کنید: اگر در داخل یا خارج از شرکت متخصصی را میشناسید که میتواند در این مورد کمک کند، با معرفی آنها به فرد مناسب، میتوانید کمک فوقالعادهای به اعضای تیم خود کنید.
- برای آنها کتاب، منبع یا بلیط کنفرانس بخرید: به عنوان یک مدیر، احتمالاً اندک بودجهای به منظور خرید کردن برای تیم خود در اختیار دارید. خرید کتابهای مناسب، روشی عالی و ارزان برای ارتقاء سطح همکارانتان است.
- برای چیزهایی که نیاز دارند تأییدیه بگیرید: پشتیبانی کردن از اعضای تیم برای دریافت منابع موردنیاز یا تأیید آنها برای یک پروژه، وفاداری و قدردانی زیادی بههمراه خواهد داشت.
- آنها را در پروژههای مرتبط بعدی جذب کنید: شاید نتوانید فوراً به آنها کمک کنید، اما به خاطر سپردن قولی که آنها را در ماههای بعدی درگیر یک پروژه خواهید کرد چیزی است که به زودی فراموش نخواهند کرد.
سخن آخر
وقتی صحبت از رسیدن به اهداف گروهی میشود، مدیران بیش از هر زمان دیگری باید به همان اندازه که مدیر هستند، مربی نیز باشند. هرچه بتوانید مربی بهتری برای تکتک کارکنان خود باشید، بهتر میتوانید به رشد آنها کمک کنید تا بهطور مداوم در سطح بالاتری کار کنند.