مدیریت موثر افراد یک توانایی مهم و لازم برای رهبرانی است که هدف آنها بهبود ارتباطات در محل کار و آمادهسازی کارکنان برای رسیدن به موفقیت است. بررسی مهارتهایی که برای مدیریت افراد نیاز دارید، میتواند در کشف و شناسایی نقاط قوت و زمینههای پیشرفتتان، به شما کمک کند. در این مقاله، بررسی میکنیم که مدیریت افراد چیست و چگونه مهارتهایی را که برای مدیریت با کیفیت افراد در محیط کار حیاتی است، توسعه دهیم.
مدیریت افراد (People Management) به عنوان مجموعهای از تمرینات تعریف میشود که شامل اجرای پیوسته فرایندهای کسب، بهینهسازی و حفظ استعدادهای افراد میشود؛ در حالی که پشتیبانی مداوم از تجارت کارکنان و راهنمایی آنها را نیز درون یک سازمان، فراهم میکند. رهبران محل کار، مانند سرگروهها، مدیران و رؤسای بخشهای مختلف سازمان، هر روز از مدیریت افراد برای نظارت بر گردش کار و افزایش عملکرد کارکنان استفاده میکنند.
مدیریت افراد، زیر مجموعه اصلی مدیریت منابع انسانی است؛ بنابراین مدیریت تمام جنبههای نحوه کار، رفتار، تعامل و رشد افراد در محل کار را پوشش میدهد. سیستمهایی که برای مدیریت افراد به کار گرفته میشوند، بر کل عملکرد سازمان تأثیر میگذارند و بنابراین باید به عنوان قطعات پازل در کنار هم قرار بگیرند، بدون اینکه از موضوع اصلیتر غافل شوند.
جنبههای فرعی مدیریت افراد شامل مواردی همچون: برند تجاری کارفرما، استخدام، جبران خسارت، مدیریت عملکرد، توسعه سازمان، ایمنی، سلامتی، مزایا، انگیزه و تعامل کارکنان، ارتباطات، اداره و آموزش، میشوند. در کل، این جنبههای مدیریت افراد، بافت فرهنگی درون سازمان را میسازند و منجر به جذب و حفظ استعدادهای مناسب برای سازمان میشوند.
مدیریت افراد در بسیاری از موقعیتهای محل کار مانند موارد زیر مفید است:
مدیران و کارمندان در مناصب رهبری نقش مهمی در حل تعارضات دارند. مدیریت موثر افراد میتواند به شما کمک کند تا با میانجیگری، درگیری بین کارمندان را به گونهای رفع کنید که باعث افزایش همکاری و حفظ احترام متقابل شود.
به عنوان یک رهبر در محل کار، شما ممکن است مسئولیت پردازش به کارمندان جدید و مربیگری کارکنان فعلی در فرآیندهای به روز را بر عهده داشته باشید. شما میتوانید از عناصر مدیریت افراد برای ارائه بازخورد سازنده و راهنمایی کارکنان استفاده کنید تا آنها بتوانند در موقعیتهای خود موفق شوند.
هدایت کارمندان شامل تعیین تکالیف و تعیین اهداف قابل دستیابی است. مدیریت موثر افراد میتواند به شما کمک کند تا منابع تیم خود را ارزیابی کرده و ددلاینهایی منطقی تعیین کنید که پیشرفت کردن را تشویق میکند.
موقعیت رهبری شما ممکن است به شما این امکان را بدهد که بر محیط کار خود تأثیر مثبت بگذارید. شما میتوانید از مسئولیتهای مدیریت افراد خود برای ایجاد رابطه با کارمندان استفاده کنید. همچنین میتوانید از تیم خود بخواهید دیدگاه و بازخوردهای خود را درباره شرکت به شما بگویند. سپس این بازخوردها را به تغییراتی عملی در فرهنگ شرکت تبدیل کنید که هر کارمند میتواند به توسعه آن کمک کند.
اصطلاح مدیریت افراد، پنج مولفه اصلی را درون خود جای داده است که میتوانند با یکدیگر بهطور موثر یک تجربه کارمند (employee experience) جذاب را برای بهینهسازی و حفظ بهتر استعدادها ایجاد کنند. این پنج مولفه به شرح زیر هستند:
اگر مدیریت افراد را به عنوان یک سیستم فرآیند خطی در نظر بگیریم، این کار با استعدادیابی یا ساخت تیمهای کاری موثر آغاز میشود. دانستن هدف هر تیم و تمام اعضای آن، رمز موفقیت کسبوکار است. هنگامی که در حال ساخت تیم هستید، انتخاب ابزار مناسب برای انجام این کار بسیار مهم است. این کار با مراحلی مانند انتخاب بسترهای مناسب برای استخدام، ایجاد نام تجاریای که کارجویان به آن اعتماد میکنند و تمایل به کار با آن را دارند، آغاز میشود. هنگامی که بهترین استعدادها را جذب کردید، قدم بعدی آموزش و کمک به تکامل آنها در حیطهی مهارتهای خود و متناسب با نیازهای متغیر کسبوکار است. از طرفی، سرمایه گذاری در توسعه آنها باعث به وجود آمدن وفاداری و تعهد بیشتر بین شما نیز میشود. ایجاد ساختار تیمی مناسب همچنین شامل تنظیم فرآیندها، مرزها و یک چارچوب قوی از نحوه عملکرد میشود. این موضوع به ساخت یک نقشه راه برای موفقیت و یک برنامه کاربردی برای پیروزی کمک میکند.
مدیریت موثر افراد شامل درک افرادی است که سازمان را تشکیل میدهند، یعنی درک شخصیت، انگیزهها و همچنین اهداف شخصی و شغلی آنها. همدلی با کارکنان و گوش دادن فعالانه به آنها، منجر به درک متقابل عمیقتری بین شما و تیمهایتان میشود. درک این نکته مهم است که افراد متفاوت هستند و صفات، استعدادها و مهارتهای متفاوتی دارند. با وجود این که روشهایی مجهز به فناوری برای استخراج داده و اطلاعات وجود دارد، اما گذراندن زمان واقعی با افراد، همیشه به بینش عمیقتری نسبت به آنان منجر میشود.
نحوه برقراری ارتباط شما به عنوان یک تیم، بر نحوه کار شما به عنوان یک نفر تأثیر میگذارد. باز گذاشتن کانالهای ارتباطی و دریافت بازخورد، ابزاری موثر برای مدیریت بهتر افراد فراهم میکند. قالب و فرهنگ ارتباطات رایج در یک سازمان همچنین یک عنصر اصلی در بینشی است که یک کارمند از تصویر بزرگتری که خود بخشی از آن است، دارد. اگر ارتباطات به اندازه کافی برای کنترل احساسات افراد در محل کار و درباره کار مهم است، به همان اندازه مهم است که معیار اصلی برای مدیریت موثر افراد نیز باشد. امروزه سازمانها باید اطمینان حاصل کنند که کانالهای ارتباطی و بازخوردی مناسب را در اختیار کارمندان خود قرار میدهند تا آنها را تشویق کنند به این که به طور موثر و بدون اشکال، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
فرآیندهای مدیریت بهتر افراد شامل تصدیق این نکته است که یک تیم یک نفره نمیتواند با تلاش خود، کاری از پیش ببرد. موفقیت و همچنین شکست، عملکردهایی تیمی هستند. با وجود طیف گستردهای از ابزارهای همکاری موجود در بازار امروز، سازمانها و مدیران میتوانند مطمئن شوند که همکاری، بهاشتراکگذاری و تفویض اختیار، بهترین نتیجه را برای موفقیتشان در پی دارد. برای اینکه ارزش روند کار و زندگی کارمندان افزایش یابد و در عین حال، اثربخشی تیم چندین برابر شود، باید به هر یک از افراد مسئولیتهایی اختصاص داده شود که بتوانند با همکاری تیمی موثر، قدمهای خود را بردارند و مسئولیت خود را اجرا کنند. کار با سایر مولفههای انسانی و غیرانسانی در محل کار همچنین به کارمندان کمک میکند تا نقشی را که آنها و دیگران نه تنها در وظایف کوچک، بلکه در چشمانداز بزرگتر سازمان به عهده دارند، درک کنند.
افراد متفاوت هستند و برای ایجاد لحنی برای احترام، وفاداری و تعهد در سازمان، مدیریت افراد باید بر روی بهینهسازی این تفاوتها تمرکز کنند. منظور ما از «مقابله» در اینجا تضاد نیست بلکه به معنای روبرو شدن، تأیید و مقابله مثبت با این تغییرات است. با تنوع در یک نسل، فکر، ترجیحات کاری و عملکرد، مردم چیزهای مختلف را درک میکنند و همچنین با موضوعات متنوع درگیر میشوند. این کار، بیشتر اوقات منجر به مقابلهی مطمئن میشود. نمایش فیزیکی چنین تعارضی ممکن است بصورت آشکار و فعال یا پنهان و منفعل باشد. حل این تعارض بخش مهمی در مدیریت افراد است زیرا میتواند منجر به کینه و منفینگری شود و یا برعکس، تیم را تقویت کند؛ در اینجا مدیر است که میتواند انتخاب کند این مقابله به کدام مسیر منتهی شود.
ما ممکن است همیشه نتوانیم تفاوت بین یک مدیر خوب و یک مدیر عالی را بیان کنیم. اما محرکها یا مهارتهای کلیدی برای مدیریت موثر افراد وجود دارد که با سنجش آنها در مدیران، میتوانیم این موضوع را تشحیص دهیم.
در اینجا یک نگاه اجمالی به مهارتهای کلیدی و اصلی برای مدیریت افراد میاندازیم که میتواند به طور واقعی از تیم پشتیبانی کند و آنها را به موفقیت برساند:
۱- اعتماد سازی: مدیرانی که اعتماد افراد را جلب میکنند، به اعضای تیم خود این احساس را میدهند که یک پشتیبان دارند. مهارت توانایی اعتماد سازی، یک استراتژی بلند مدت است و میتواند فرهنگ صداقت و شفافیت را درون سازمان ایجاد کند.
۲- همدلی: این توانایی که بتوانید نه تنها خود را به جای شخص دیگری قرار دهید بلکه به طور واقعی قادر به دیدن جهان از دیدگاه وی و درک انگیزهها، ترسها، چالشها و نقاط قوت آنها باشید، مهارتی ضروری برای شما به عنوان یک مدیر است.
۳- انگیزه بخشیدن: یک فرد به عنوان مدیر افراد، باید انگیزه دهنده موثری نیز باشد. این مهارت اوج درک صحیح احساسات خود و دیگران است و توانایی استفاده از آن منجر به تصمیمگیری بهتر، همکاریهای شادتر و پیوندهای قویتر میشود.
۴- قدردانی: یک جنبه مهم در مدیریت افراد، تشکر و قدردانی از آنها برای کارهای خوبشان است. این کار نه تنها بر چگونگی درک هر فرد از کار و نتیجه تلاش خود، تأثیر میگذارد بلکه همچنین بر چگونگی اندازهگیری و واکنش سازمان به موفقیت نیز تأثیر میگذارد.
۵- جستجوی دانش: در جهانی که دادهها در آن حاکم هستند، دانش قدرت است. به عنوان یک مدیر افراد، بسیار مهم است که بدانید چگونه دادهها و اطلاعات موجود را به کار بگیرید و یک پایگاه دانش ایجاد کنید که به تصمیمگیریهایتان کمک کند، بینش دهد و درک عمیق تری از افراد و فرایندها را فراهم کند.