مدتی است شور و شوق استارت‌آپ و بحث های استارت‌آپی، مخصوصا در بین جمعیت جوان و تحصیل کرده کشور دیده می‌شود. اولین سوال در این بحث ها این است: استارت‌آپ چیست؟ در این یادداشت سعی کردیم به اختصار به این سوال پاسخ دهیم.

استیو بلنک از نخستین نسل کارآفرینان سیلیکون ولی (Silicon Valley  ) استارت‌ آپ را اینگونه تعریف می‌کند: «سازمانی که در جستجوی یک مدل کسب و کار که قابل تکرار و مقیاس پذیر باشد شکل گرفته است» مقیاس پذیری کسب و کار به معنای توانایی کسب و کار برای فعالیت پایدار در مقیاس‌های بزرگتر از شروع کسب و کار است. بد نیست برای تعریف دقیق مقیاس پذیری، به تعریف آندره بوندی (از فعالین آزمایشگاه‌های AT&T) مراجعه کنیم: «مقیاس‌پذیری یک ویژگی مطلوب برای یک فرایند یا شبکه یا سیستم است و به توانمندی یک سیستم در تطبیق خود با شرایط جدید و بزرگتر از قبل (اجزاء بیشتر، اشیاء بیشتر، بزرگ‌ شدن، افزایش حجم کار) اشاره می‌کند.»
به عنوان مثال اگر کسب و کاری در طی یک سال، در آمدش ده برابر شده باشد ولی هزینه‌های این کسب و کار کم و بیش ثابت مانده یا با افزایش کمتری مواجه شده باشد، می‌گوییم این کسب و کار یک کسب و کار مقیاس پذیر است. اما به عنوان مثال یک کسب و کار مانند یک رستوران با قابلیت سرویس دهی به صد نفر، اگر بخواهد درآمد خود را دو برابر کند باید شعبه ای جدید راه اندازی کرده و هزینه هایش به همان نسبت افزایش درآمد، افزایش می‌یابد. با این که کسب و کار گسترش پیدا کرده و درآمدش دو برابر شده است، اما هزینه‌های کسب و کار نیز به همان میزان رشد کرده اند. استارت‌آپ اینستاگرام به عنوان مثالی دیگر برای یک شرکت مقیاس پذیر، در دو سال اول خود سی میلیون کاربر را به خود جذب کرد اما تا آن زمان در مجموع 13 کارمند در استخدام خود داشت و هزینه هایش در این مدت تغییر زیادی نکرده بود. استفاده ازتکنولوژی های مدرن مانند اینترنت و تلفن های هوشمند در به وجود آمدن خاصیت مقیاس پذیری در یک کسب و کار نقش مهمی ایفا می‌کنند.
اریک ریس، شاگرد استیو بلنک و نظریه پرداز مشهور حوزه کارآفرینی و استارت‌آپ‌ها، تعریف کامل تری از استارت‌آپ ارائه می‌کند:« استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.» منظور ریس از ابهام، ابهام در موفقیت و آینده شرکت است. اریک ریس عامدانه شرط مقیاس‌پذیری را از تعریف استارت‌آپ حذف می‌کند. از دید او، کسب و کارهای نوپایی که طرح و برنامه‌ای برای بزرگ‌ تر کردن مقیاس کاری خود ندارند، مانند تولید خانگی یک محصول خوراکی، نیز استارت‌آپ محسوب می‌شوند.
به طور کلی استارت‌آپ‌ را می‌توان یک کمپانی نوپا که راح حل نوینی برای یک مسئله و نیاز معرفی می‌کند، در حالی که تضمینی برای موفقیت کمپانی از طریق راه حل ارائه شده وجود ندارد، تعریف کرد. هدف استارت‌آپ برطرف کردن مشکل و نیازی خاص در بازار است که راه‌حلی برای آن پیش از این وجود نداشته یا در صورت وجود راه حل های پیشینی، استارت‌آپ برای بهینه سازی و کاهش هزینه راه حل ها تلاش می‌کند. نیاز بازار ممکن است به صورت آشکار یا مخفی بیان شده باشد. نیاز مخفی به معنای نیازی است که تا پیش از ارائه محصول و خدمات کسب و کار نو بنیان، کمبود آن در بازار احساس نمی‌شود اما با ارائه محصول به بازار، مورد استقبال قرار می‌گیرد. آدورا چئونگ موسس کمپانی هوم جوی (Home Joy) استارت‌آپ را پنجره‌ی ذهن رو به آینده می‌نامد و در این خصوص می‌گوید: «تاسیس یا پیوستن به یک استارت آپ به معنای یک تصمیم جدی برای جدا شدن از شرایط ایده‌آل و پایدار به منظور دستیابی به رشد برق‌آسا و تلاش برای ایجاد موجی از تغییرات در مدت زمان کوتاه است.»
استارت‌آپ
استارت‌آپ یک مرحله‌ی همیشگی برای کسب و کارها نیست. اکثر استارت‌آپ‌ها پس از گذشت چند سال به اندازه‌ای رشد می‌کنند که دیگر نمی‌توان آن‌ها را استارت‌آپ نامید. برخی استارت‌آپ‌ها توسط کمپانی‌های بزرگتر خریداری می‌شوند. هنگامی که سودآوری و موفقیت کسب و کار تضمین شد، دیگر نمی‌توان آن را یک استارت‌آپ خواند. برخی کسب و کارهای نوپا نیز ممکن است در مسیر خود شکست بخورند و از مرحله‌ی استارت‌آپ فراتر نروند. کلید اصلی موفقیت یک استارت‌آپ، توانایی و پتانسیل آن برای رشد سریع است. استارت‌آپ‌ هایی که پتانسیل سودآوری نداشته باشند در جذب سرمایه برای کسب و کار خود با مشکل روبرو می‌شوند. زیرا سرمایه‌ گذاری در استارت‌آپ ها ریسک زیادی دارد و سرمایه گذاران ترجیح می‌دهند سرمایه خود را در استارت‌آپی سرمایه گذاری کنند که پتانسیل و توان بالایی برای سودآوری و بازگشت سرمایه سریع داشته باشند. توانایی برای رشد می‌تواند معیار خوبی برای جدا کردن استارت‌آپ از هر مدل کسب و کار کوچکی باشد. به عنوان مثال یک مغازه خواربار فروشی یا رستورانی که جدیدا افتتاح شده است را نمی‌توان یک استارت‌آپ نامید، زیرا پتانسیل بالایی برای رشد ندارند و در کنار آن، نوآوری خاصی در برآورده کردن نیاز های بازار از خود نشان نمی‌دهند.
استارت‌آپ در ارتباط نزدیکی با صنایع و تکنولوژی‌های مدرن قرار دارد. یکی از مهم‌ترین تکنولوژی های مدرن جهان امروز، اینترنت است. کسب و کارها و استارت‌آپ هایی که خدماتی مبتنی بر اینترنت ارائه می‌کنند از ضریب موفقیت بالایی در بازار برخوردار هستند. فناوری هایی مانند تلفن هوشمند و رایانه های شخصی نیز به دلیل وابستگی بیش از پیش زندگی انسان به این فناوری ها و بالا بودن ضریب نفوذ، نقش بسزایی در موفقیت کسب و کار ها ایفا می‌کنند. اینترنت اشیاء، هوش مصنوعی و واقعیت مجازی نیز فناوری هایی در حال گسترش هستند که پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به بخش مهمی از زندگی روزمره انسان دارند و آینده روشنی در انتظار کسب و کارها و استارت‌آپ هایی است که از این فناوری ها در محصولات و خدمات خود استفاده می‌کنند.
در کشور خودمان با نگاهی به استارت‌آپ هایی مانند اسنپ و تپسی به راحتی می‌توان به نقش اینترنت و همچنین فناوری های تلفن هوشمند و رایانه های شخصی در موفقیت این کسب و کار ها پی برد. تا پیش از ورود اسنپ و تپسی به بازار، دسترسی به تاکسی تلفنی برای همه مقدور بود. تاکسی های تلفنی پیش از این با ایجاد انحصار در بازار به تحمیل هزینه مورد نظر خود به مصرف کننده می‌پرداختند. با ورود این استارت‌آپ ها به بازار، انحصار تاکسی های تلفنی شکسته شد. این اپلیکیشن ها به دلیل فراگیر بودن و بالا بودن تعداد خدمات دهندگان و دریافت کنندگان خدمات، می‌تواند قیمت بسیاری پایین تری برای مصرف کننده فراهم کند و از طرفی دسترسی به تاکسی را نیز آسان‌تر کرده است. این استارت‌آپ ها نیاز بازار را به خوبی شناختند و با استفاده از تکنولوژی های روز، موفقیت خود را تضمین کردند.
در کشور ما به دلیل جمعیت تحصیل کرده و جوان بالا و همچنین ضریب نفوذ بالای اینترنت، شور و شوق بالایی نسبت به مسئله استارت‌آپ ها مشاهده می‌شود. پتانسیل خوبی برای شرکت های نوپا در سپهر کنونی اقتصاد ایران وجود دارد که در صورت استفاده مناسب از ظرفیت های موجود، شاهد آینده خوبی برای استارت‌آپ های ایرانی خواهیم بود.

 

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: