سیلیکون ولی (Silicon Valley) منطقهای در جنوب خلیج سانفرانسیسکو و در شهر کالیفرنیای شمالی کشور آمریکا قرار گرفته است. این منطقه، پایتخت جهانی کار و زندگی فناورانه و محل استقرار و شکلگیری بسیاری از برندهای تکنولوژی بزرگ جهان از جمله گوگل، اپل، اچپی، اوراکل، اینتل و سیسکو است. مدیران این شرکتها، سبک مدیریتی خاصی دارند که از آن با عنوان «سبک مدیریتی سیلیکون ولی» نام برده میشود. در این مقاله به شرح این سبک مدیریتی و دروسی که میتوانید از آن بگیرید، میپردازیم.
همانطور که میدانید، معنی لغوی Silicon Valley عبارت است از «درهی سیلیکونی». اما دلیل نامگذاری این منطقه به درهی سیلیکونی این است که در ابتدا بسیاری از تولیدکنندگان و نوآوران تولید تراشه در آنجا حضور داشتند، اما بعدها به دلیل شکلگیری و وجود کسبوکارهای زیاد مرتبط با تکنولوژی پیشرفته (High-Tech)، سیلیکون ولی نام گرفت. امروزه نام سیلیکون ولی اصطلاحا به صنعت تکنولوژیهای پیشرفتهی آمریکا اشاره دارد.
به طور کلی برندشهرهایی که پیشگام در یک صنعت خاص هستند، به پایتخت جهانی یا کشوری آن صنعت تبدیل میشوند. بهطور مثال، هالیوود را با سینما، آکسفورد را با دانشگاه، لسآنجلس را با موزیک و منچستر را با فوتبال میشناسند. به همین دلیل است که سیلیکون ولی را نیز با تکنولوژیهای پیشرفتهی جهان و پایتخت کسبوکارهای بزرگ مربوط به آن، میشناسند علاوه بر غولهای بزرگ صنعت تکنولوژی که در ابتدای متن به آن اشاره شد، موارد دیگری همچون یاهو، مایکروسافت، فیسبوک، لینکدین و... نیز در سیلیکون ولی متولد شده و یا اقامت دارند.
عصر اینترنت انواع متفاوتی از مشاغل را با خود به همراه آورد. این فناوریها و مشاغل دانشبنیان به نوبه خود سبک مدیریت جدیدی را در پیش گرفتهاند. اما سبک مدیریتی سیلیکون ولی، اولویتهای خاص خود را دارد. این سبک مدیریتی تا چه اندازه میتواند در انواع کسبوکارهای سنتی موفق و قابل اجرا باشد؟
سبک مدیریتی شرکتهای بیشمار حوزهی تکنولوژی در سیلیکون ولی، با بیشتر شرکتهای اقتصادی قدیمی متفاوت است. آیا درسی در سبکهای مدیریتی وجود دارد که بتوان آن را از طریق رویکرد سیلیکون ولی آموخت؟
رویکرد مدیریتی سیلیکون ولی در شرکتهایی مانند Varian Associates در دهه 1940 میلادی متولد شد. این شرکت در زمینه توسعه شتابدهندههای خطی پزشکی برای درمان سرطان تخصص دارد، زمینهای که نیاز به محققان سطح بالا با آخرین فناوریها دارد. واریان با تشکیل یک همکاری با توافقنامهای مبتی بر دادن حق سهام به کارمندان خود توانست بهترینها را جذب شرکت خود کند.
این رویکرد همراه با ارائهی محیطی به افراد بود که میتوانستند بدون محدودیت، پیشرفتهای مهم زیادی ایجاد کنند و صدها جایزه نوآوری کسب کنند. این کسبوکار که در ابتدا بدون سود بود، توسط کارمندان خوشذوق مورد حمایت قرار گرفت و سرانجام با تولید بیش از 3500 سیستم که بیش از یک میلیون بیمار را در سال درمان میکرد، به واریان کمک کرد تا در این زمینه به یک رهبر جهانی تبدیل شود. ایدههای متولدشده در واریان به سایر محیطهای کاری و جامعه گسترش یافتند تا به یک روش زندگی برای توصیف سیلیکون ولی تبدیل شوند.
سبک مدیریتی سیلیکون ولی توسط Hewlett Packard (HP) در سال 1957 تعریف شد که مجموعهای از اهداف سازمانی را عنوان کرد که شامل سبک جدیدی از مدیریت متمرکز بر کار تیمی، نوآوری در مالکیت و توانایی مدیریت تغییرات سریع میشود.
منطقی است که رفتار خوب با مردم و اطمینان از رضایت خاطر آنها نتیجه مثبتی داشته باشد، اما همیشه هم این گونه نیست. سبک مدیریت سیلیکون ولی این مسیر را باز کرده است و همچنان به توسعه و اعمال نفوذ خود در سراسر جهان ادامه میدهد.
این مدل از تجارت که باعث ایجاد فرهنگ ریسکپذیری میشود، در جایی که مجازاتهایی نه برای شکست، بلکه برای عدم تلاش افراد وجود دارد، نسلی از کارآفرینان را ایجاد کرده است که به سرعت درس میگیرند و مشاغل موفقی ایجاد میکنند، مانند سیسکو و سان مایکروسیستم.
سبک مدیریت سیلیکون ولی پیرامون چهار ایده اساسی شکل گرفته است:
تمام موارد گفته شده بدان معنا نیست که سبک مدیریتی سیلیکون ولی، تمام پاسخهای درست را دارد. در واقع در بین هیچ رویکرد تجاریای، «بهترین راه» وجود ندارد. بنابراین منطقی است که هر سازمانی به چالشها و فرصتهای تجاری خود فکر کرده و آنها را به عنوان رویکردی شامل نیازهای شخصی و سازمانی خود تنظیم کنید.
رئیس و مدیرعامل گروه رهبری سیلیکون ولی، کارل گاردینو، بیش از هر فرد دیگری در نظر دارد که چه چیزی باعث موفقیت مهد فناوری در کالیفرنیا میشود. اکنون سوال اینجاست که رهبران و مدیران سازمانها، چه دروسی را میتوانند از مدل تجاری سیلیکون ولی یاد بگیرند؟ این دورس در نکات زیر خلاصه میشوند:
سبک مدیریتی HP Way (در ادامه مقاله شرح داده میشود)، همانطور که دیوید پاکارد توصیف کرده است، حول مفهوم اعتماد ساخته شده است. HP قرار نبود شرکتی باشد که نسبت به کارمندان خود بیاعتماد است؛ اما پاکارد به این نتیجه رسید که: «جعبههای در دار و انبارها نمادی از اعتماد بودند، اعتمادی که در نحوه تجارت HP مهم است. »
رمز موفقیت یک کسبوار، تطابق مهارت و شخصیت فرد با وظایف مورد نیاز سازمان در مقطع مناسب از چرخه زندگی آن است.
سیلیکون ولی بر استخدام طیف متنوعی از کارمندان و جستجوی افراد بسیار باانگیزه تاکید میکند که باعث موفقیت منطقهای و جهانی هر کسبوکاری میشود.
بازخورد مشتری به عنوان یک جنبه مهم در فرآیند یادگیری عمل میکند. در سبک مدیریتی HP Way، دیوید پاکارد با موفقیت چاپگرهای HP، اهمیت و اعتبار بازخورد مشتری را ثابت میکند.
این طرز تفکر سازمانهای سنتی و بوروکراتیک که تجارت را به عنوان یک میدان جنگ، شرکت را به عنوان یک ماشین، مدیریت را به عنوان یک کنترلکننده، کارمندان را به عنوان کودکان و تغییر را به عنوان درد میدانند باید از میان برداشته شود، زیرا این فلسفه قدیمی به وسیلهی ایجاد «ترس» در افراد باعث ایجاد انگیزه میشود.
یک مدل فرآیندی انعطافپذیر و سازگار برای سازمان خود فراهم کنید که بتواند در پاسخ به مشتریان و نیروهای بازار، رشد و تکامل یابد. سپس سیستمها و استراتژیها را با این رویکرد مدیریت فرآیند فعال که توسط کارمندان شما هدایت میشوند، ادغام کنید.
نگاهی به شرکتهای مقیم در منطقهی سیلیکون ولی، سبک مدیریتی جایگزینی برای سبک بوروکراتیک سنتی و سلسله مراتبی فراهم میکند که هرچند کامل نیست، اما سبک جدیدی است که میتواند باعث موفقیت کسبوکارهای مختلف شود.
نکات ذکر شده در بخش قبل را میتوان نسخهی تکامل یافتهای از سبک مدیریتی HP Way دانست. قوانین سبک HP که به قوانین گاراژ (Rules of the Garage) معروف است، عبارتند از:
کارلی فیورینا، رئیس و مدیر عامل شرکت HP میگوید: «اگر شما این قوانین را در سفر خود برای مدیریت سازمان به همراه داشته باشید، اگر محیطی ایجاد كنید كه قلب و ذهن مردم كاملاً درگیر کار باشد، جایی كه استراتژی جایگاه والایی دارد، جایی كه آرزوهای بزرگ افراد توسط خواستههای مردم برای انجام کاری ارزشمند تامین میشود، میتوان گفت که شما با تمام کسانی که در سفر خود روبرو شدید را لمس کردهاید.»