وقتی صحبت از یک مدیر یا رهبر موفق می‌شود، در اغلب اوقات ویژگی‌هایی مثل هوش تحلیلی و محاسباتی، سخت‌کوشی، اعتمادبه‌نفس، برون‌گرایی و ... به ذهن خطور می‌کند. اما در این فهرست باید برای هوش هیجانی نیز جایگاه ثابتی در نظر بگیریم. مفهومی که گاهی به‌سادگی مور غفلت قرار می‌گیرد.

هوش هیجانی در مدیریت و رهبری، مفهومی است که اخیراً توجه ویژه‌ای به آن می‌شود زیرا برای ایفای نقش رهبر یا مدیر، به مهارتی بیشتر از IQ نیاز است. مهارتی که بر توانایی، شناخت و مدیریت احساسات و هیجانات دلالت داشته باشد. این مهارت همان هوش هیجانی در مدیریت و رهبری یا همان Emotional Intelligence است. بیشتر رهبران و مدیران دائماً در حال گفتگو و معاشرت با افراد هستند و اگر هوش هیجانی بالایی نداشته باشند، مطمئناً با مشکلات عدیده‌ای در این مسیر روبرو می‌شوند.

 

هوش هیجانی در مدیریت و رهبری

 

فردی با مهارت هوش هیجانی در مدیریت و رهبری، علاوه بر آگاهی از احساسات خود، ارزیابی درستی از احساسات دیگران دارد. به این معنا که خیلی خوب می‌تواند بفهمد دیگران چه احساسی دارند و این احساسات و واکنش‌های ناشی از آن، چطور بر کارکنان دیگر تأثیر می‌گذارند؟

هوش هیجانی، درست مثل هر نوع دیگری از هوش، تا حدی ذاتی و تا حدی اکتسابی است. برخی افراد ذاتاً با هوش هیجانی بالایی متولد می‌شوند و با اندکی تمرین و تلاش، چنین مهارتی را در خودشان به بالاترین حد ممکن ارتقا می‌دهند و برخی دیگر هم برای ارتقای این توانایی، به تمرین و تلاش بیشتری نیاز دارند.

 با توجه به اهمیت روزافزون نقش هوش هیجانی در مدیریت و رهبری، قصد داریم در ادامه این مقاله از تینت به معرفی و توضیح 5 راهکار مؤثر برای ارتقای EQ بپردازیم که از شما عزیزان دعوت می‌کنیم تا انتها ما را همراهی کنید. البته ما پیش‌تر، مطلبی را هم به ارائه پیشنهادهایی برای تقویت مهارت رهبری اختصاص داده‌ایم که خواندن آن نیز خالی از لطف نیست.

۱- خودآگاهی داشته باشید!

به گفته دانیل گلمن، نویسنده کتاب هوش هیجانی، خودآگاهی یکی از ارکان هوش هیجانی در مدیریت و رهبری است. خودآگاهی به این معناست که فرد قادر به شناسایی و درک نقاط قوت و ضعف خودش باشد. البته توانایی درک احساسات در موقعیت‌های ویژه نیز نوعی خودآگاهی محسوب می‌شود.

یکی از راه‌های خودآگاهی، تمرین مکث است. مکث به شما امکان می‌دهد تا یک فضای تنفسی به مغزتان دهید و برای آگاهی از آنچه احساس می‌کنید، فرصت کافی داشته باشید. تمرین مکث می‌تواند یک راهکار مؤثر برای پیشگیری از اقدامات عجولانه باشد.

ثبت وقایع روزانه یا رویدادنگاری یکی دیگر از شیوه‌های افزایش خودآگاهی است. داشتن یک دفتر رویدادهای روزانه کمکتان می‌کند تا الگویی برای احساساتتان پیدا کنید. حین رویدادنگاری شرایط را وصف کنید و بنویسید در لحظه وقوع آن رویداد چه احساسی دارید؟ همچنین چگونگی تأثیرپذیری‌تان را از آن موقعیت خاص نیز ذکر کنید.

۲- ایرادات خود را بشناسید و بپذیرید!

بسیاری از مردم از نقایص و ایراداتی که دارند، آگاه نیستند و یکی از مهم‌ترین لازمه‌های ارتقای خودآگاهی و متعاقباً هوش هیجانی در مدیریت و رهبری، شناسایی و تأیید این نقایص و ایرادات است. اما شناسایی به‌تنهایی کافی نیست. درواقع آنچه نقش اصلی را در افزایش هوش هیجانی ایفا می‌کند، توانایی پاسخگویی و نشان دادن واکنش درست در برابر این نقاط ضعف است.

افرادی که هوش هیجانی بالایی ندارند، اغلب در مقابل انتقادات به مکانیسم‌های دفاعی و فرافکنی متوسل می‌شوند. مکانیسم‌های دفاعی، فرایندهایی ذهنی هستند که معمولاً زمانی که فرد از مواجهه با احساس آسیب، اضطراب یا تقابل، امتناع می‌کند، رخ می‌دهند. به‌عبارت‌دیگر، فرد به‌طور ناخودآگاه می‌کوشد تا با ایجاد تغییر در درک واقعیت، تعارض‌های درونی را از بین ببرد. از سوی دیگر، فرافکنی زمانی انجام می‌شود که فرد، افراد دیگری را به داشتن صفت یا ارتکاب عملی متهم کند که آن صفت یا عمل، درواقع وجود خارجی ندارد.

اگر می‌خواهید به‌طور هم‌زمان، بلوغ فکری و همین‌طور هوش هیجانی در مدیریت و رهبری را افزایش دهید، باید مسئولیت نقص‌ها و نقاط ضعفتان را بپذیرید. واضح است که پیش‌نیاز انجام این کار، شناسایی درست نقاط ضعف است.

 

نقش هوش هیجانی در مدیریت

 

۳- همدلی را تمرین کنید!

یکی دیگر از ارکان مهم هوش هیجانی در مدیریت و رهبری، همدلی کردن است. همدلی به چگونگی برقراری ارتباط با دیگران و درک احساسات و دیدگاه‌های آن‌ها اشاره دارد. وقتی شخصیتی همدل داشته باشید، برقراری ارتباط با دیگران برایتان بسیار راحت‌تر است و به‌این‌ترتیب، ساده‌تر می‌توانید به همکارانتان نزدیک شوید.

یک راهکار مؤثر برای تمرین همدلی و تبدیل شدن به یک رهبر بهتر این است که به جای صحبت کردن، بیشتر بشنوید. اگر تا امروز بنا به عادت، بر اسب سخن یکه‌تازی کرده‌اید، حالا بیشتر در موضع یک شنونده قرار بگیرید! هنگام تعامل با همکاران، فقط روی گوش دادن تمرکز نموده و ذهنتان را از تقلای آماده کردن جواب و نشان دادن واکنش به آنچه می‌شنوید، به معنای واقعی کلمه "رها" کنید. وقتی ذهن، درگیر چنین تقلایی باشد، خواه‌ناخواه نمی‌توانید با ریتم سخنان طرف مقابل، همگام شوید و همین باعث می‌شود نتوانید به همه نکات و گفته‌های او توجه کنید. وقتی هم فرایند توجه مختل شود، واضح است که کیفیت ادراک به شکل قابل‌توجهی کاهش می‌یابد.

البته همیشه هم نمی‌توانید شنونده‌ی صِرف باشید. به‌هرحال گاهی لازم است در برابر آنچه می‌شنوید، پاسخی دهید و در این موقعیت هم باید رفتارتان طوری باشد که هوش هیجانی در مدیریت و رهبری را نشان دهد. در چنین شرایطی با آگاهی و دقت بیشتری به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. در ارتباط با همدلی بد نیست کمی هم روی تقویت مهارت گوش دادن فعال تمرین کنید.

۴- راهی برای ابراز احساسات پیدا کنید!

هوش هیجانی در مدیریت و رهبری به چگونگی مدیریت احساسات درونی خلاصه نمی‌شود. بلکه بخش مهمی از این مهارت، یافتن سازوکاری سالم برای برون‌ریزی یا ابراز این احساسات است.

این سازوکار باید طوری باشد که باعث آرامش شما یا فردی شود که به هر دلیلی با شما درگیر شده است. تماشای تلویزیون، قطعاً راه درستی برای برون‌ریزی احساسات درونی و دستیابی به آرامش نیست چون در اغلب موارد، شاید فقط نیمی از توجهتان را به تلویزیون معطوف می‌کنید و هنوز بخش زیادی از توجه و افکارتان، درگیر مسئله باقی مانده است. بنابراین ما اقدامات مؤثرتری مثل ورزش، مراقبه، تفریح یا حتی گفتگو با یک مشاور را به شما پیشنهاد می‌دهیم.

داشتن کسی که به احساساتتان گوش دهد یک موهبت ارزشمند برای تخلیه احساسات منفی و برجسته‌سازی احساسات مثبت است. ضمناً لزومی ندارد که چنین فردی حتماً یک دوست، آشنا یا یکی از اعضای خانواده باشد.

 

مهارت نرم برای مدیران

 

۵- یک یادگیرنده فعال باشید!

یادگیری نقش ویژه‌ای در ارتقای هوش هیجانی در مدیریت و رهبری ایفا می‌کند. شما فقط از طریق مواجهه با چیزهایی جدید و یادگیری آن‌ها می‌توانید شناخت بیشتری از خودتان پیدا کنید. مطالعه روشی عالی برای تقویت هوش هیجانی شماست؛ بالأخص اینکه درباره موضوع هوش هیجانی و روش‌های ارتقای آن نیز کتاب‌های خوب زیادی وجود دارند. این کتاب‌ها نکات زیادی را به شما می‌آموزند و با ارائه تمرین‌های عملی، تغییرات رفتاری مثبتی را در وجودتان ایجاد می‌کنند.

معاشرت، شکل مهم دیگری از یادگیری محسوب می‌شود. بنابراین سعی کنید زمان بیشتری را با افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، بگذرانید. چنین معاشرتی باعث می‌شود تا بتوانید پختگی و بلوغ را از رفتار آن‌ها بیاموزید. ضمن اینکه می‌توانید به نحوه کنار آمدن آن‌ها با هیجانات و احساساتشان هم توجه نموده و این مهارت را به‌تدریج در خودتان تقویت کنید.

سخن آخر

حالا دیگر باید هوش هیجانی در مدیریت و رهبری را یکی از الزامات مهارتی ویژه برای هدایت یک سازمان بدانیم. تلاش برای ایجاد و تقویت هوش هیجانی، حقیقتاً می‌تواند در نوع و کیفیت روابطی که با کارکنانتان دارید، معجزه کند. روش‌های زیادی برای بهبود EQ وجود دارند که ما در این مطلب تلاش کردیم، 5 راهکار مؤثر را در این باره خدمتتان معرفی کنیم. راهکارهایی که می‌توانند نقطه شروع خوبی برای شما باشند. با افزایش هوش هیجانی در مدیریت و رهبری کارکنان، روابط سالم با افراد تقویت ‌شده و اختلافات و بی‌انگیزگی‌های ناشی از عدم مدیریت صحیح احساسات در کل مجموعه به حداقل می‌رسد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر: