انتخاب بهترین متدولوژی مدیریت پروژه تأثیر به سزایی در میزان تحقق اهداف و کیفیت انجام کار دارد و به همین دلیل مدیران پروژه باید ضمن شناسایی مهمترین رویکردهای Project Management، با در نظر گرفتن عواملی مثل نیازمندیها، اندازه و کیفیت تیمهای کاری و ... نسبت به انتخاب بهترین رویکرد اقدام کنند.
ما قبلاً در مطلبی جداگانه، ضمن تعریف متدولوژی مدیریت پروژه به تشریح دلایل اهمیت آن پردازیم و در این مطلب میخواهیم شما مخاطبان ارجمند تینت را با 6 مورد از معروفترین متدولوژیهای مدیریت پروژه آشنا کنیم.
یکی از شناختهشدهترین متدولوژیهای مدیریت پروژه، متدولوژی چابک یا اجایل است که در انجام پروژههایی با ماهیت تکرارشونده و درعینحال تدریجی، کاربرد زیادی دارد. متدولوژی مدیریت پروژه چابک نوعی فرایند است که در آن خواستهها و راهکارهای ارائهشده بهصورت تدریجی و از طریق تلاش مشترک تیمهای خودگردان و چندوظیفهای و مشتریان تکامل مییابند. این متدولوژی در اصل برای توسعه نرمافزار و رفع کاستیها و نارساییهای متدولوژی آبشاری (Waterfall) که فرایندهای آن پاسخگوی الزامات رقابتی و پایدار صنعت نرمافزار نبودند، ایجاد شد.
متدولوژی مدیریت پروژه چابک از ارزشها و اصول بیانیه چابک (Agile Manifesto) سرچشمه میگیرد. بیانهای که در سال 2001 و از سوی 13 رهبر صنعت نرمافزار ارائه شد. هدف از تدوین این بیانیه، کشف روشهای بهتر در توسعه نرمافزار از طریق ارائه یک ساختار واضح و قابلسنجش بود که بتواند توسعه تکرارشونده و همکاری تیمی را تقویت کند. این بیانه 4 ارزش اساسی و 12 اصل کلیدی را شامل میشود.
متدولوژی مدیریت پروژه چابک روشی است که مفاهیم مهمی مثل اسکرام و کانبان را در خود جا داده است. هرچند که این دو مفهوم، در اصل نوعی فریمورک هستند اما آنقدر اهمیت دارند که در این مقاله هر یک از آنها را یک متدولوژی فرض میکنیم.
متدولوژی اسکرام از پنج ارزش اساسی یعنی تعهد، شجاعت، تمرکز، گشودگی و احترام تشکیل شده است. هدف اصلی این متدولوژی مدیریت پروژه، توسعه، تحویل و پشتیبانی محصولات پیچیده از طریق همکاری، پاسخگویی و پیشرفت تکرارشونده است. عملکرد اسکرام آن را از سایر متدولوژیهای مدیریت پروژه چابک متمایز میکند. عملکردی که بر نقشها (Roles)، رویدادها (Events) و مصنوعات (Artifacts) مبتنی است.
متدولوژی مدیریت پروژه اسکرام در پروژههایی که تعداد اعضای تیم کمتر از 7 نفر است و برای تحویل محصول یا خدمت به یک روش انعطافپذیر نیاز دارند، بهترین کارایی را دارد.
کانبان یکی دیگر از فریمورکهای چابک و به نوعی، یک متدولوژی مدیریت پروژه است که مثل اسکرام بر تحویلهای زودهنگام محصول با تکیه بر تیمهای خودگردان و مشارکتی تمرکز دارد. کانبان روشی با ماهیت کاملاً بصری بوده که هدف اصلی آن، ارائه نتایجی با کیفیت بالا از طریق ترسیم و عینیسازی فرایند جریان کار است تا بتوان گلوگاههای کاری را در همان مراحل ابتدایی شناسایی کرد. کانبان بر مبنای 6 روش اصلی عمل میکند:
متدولوژی مدیریت پروژه کانبان، درست مثل روش اسکرام بیشتر برای پروژههایی با تیمهای کوچکتر که به انعطافپذیری نیاز دارند، مناسب است که میتواند به افزایش بهرهوری فردی نیز کمک شایانذکری کند.
متدولوژی مدیریت پروژه ناب بر بیشینهسازی ارزش مشتری همزمان با کمینهسازی اتلاف تأکید دارد و هدف آن خلق ارزش بیشتر برای مشتریان با استفاده از منابع کمتر است. این متدولوژی که صنایع تولید ژاپنی، خاستگاه آن هستند بر این باور است که با حذف اتلاف، کیفیت محصول، ارتقا یافته و زمان و هزینه تولید نیز کاهش مییابد.
مدیریت ناب، سه نوع اتلاف را شناسایی میکند که به آنها بعضاً 3M گفته میشود. این سه نوع اتلاف عبارتاند از:
مودا (Muda): فعالیت یا فرایندی که ارزشافزوده ندارد. این فعالیت یا فرایند میتواند بیآنکه نتیجهای داشته باشد، باعث اتلاف زمان یا منابع دیگر شما شود.
مورا (Mura): واریانسها یا نابرابریهای موجود در فرایندهای کاری که باید رفع شده و از این طریق، همه بخشهای فرایند بهطور یکنواخت جریان داشته باشند. انتشار یک مجله را در نظر بگیرید. اگر سردبیر، مرحله ویراستاری یک مقاله را بیشازحد طول دهد، تیم طراحی فرصت کمتری تا ضربالاجل زمانی انتشار خواهد داشت. بنابراین باید زمان ویرایش را کاهش داد و مطمئن شد که بخشهای مختلف، زمان برابری را در فرایند انتشار مجله صرف میکنند.
موری (Muri): اضافهبارهایی (Overload) که باید حذف شوند تا روند انجام امور کند نشود. منشأ ایجاد اضافهبار، مدیران و رهبرانی هستند که با سازماندهی ضعیف، روشهای مبهم انجام کار یا استفاده از ابزارهای نامناسب، فشار و استرس غیرضروری و مخربی را بر کارکنانشان تحمیل میکنند.
متدولوژی مدیریت پروژه ناب به جای اجرای فرایندها، در وهله نخست به مجموعهای از اصول اساسی توجه میکند. این اصول پنجگانه عبارتاند از:
متدولوژی مدیریت پروژه ناب، بیشتر برای سازمانهایی مناسب است که نه در جستجوی فرایندها، بلکه خواهان ایجاد تغییر در روش کسبوکار هستند.
متدولوژی مدیریت پروژه آبشاری یکی از رویکردهای سنتی محسوب میشود که یک روش طراحی خطی و متوالی بوده و مسیر پیشرفت در آن مثل یک آبشار، به سمت پایین است. این متدولوژی که ابتدا در صنایع تولیدی و ساختمانی تعریف و اجرایی شد، فاقد انعطافپذیری کافی بوده و اِعمال تغییر در آن بعد از اجرای هر مرحله، درست مثلاینکه بخواهید در مسیر عکس یک آبشار به سمت بالا حرکت کنید بسیار سخت و پرهزینه است. در این روش فقط بعد از اتمام و تکمیل مرحله فعلی میتوانید مرحله بعد را آغاز کنید. این مراحل عبارتاند از:
متدولوژی مدیریت پروژه آبشاری تأکید ویژهای بر اهمیت مستندسازی دارد. این تأکید از این دیدگاه ناشی میشود که اگر یکی از کارکنان در حین مراحل توسعه به هر دلیلی پروژه را ترک کند، فردی که جایگزین او میشود میتواند با استفاده از اطلاعات مندرج در اسناد، کار را از همان جایی که متوقف شده، ادامه دهد.
متدولوژی مدیریت پروژه آبشاری، بیشتر برای پروژههایی مناسب است که انجام آنها مستلزم رعایت توالی دقیق مراحل و ضربالاجلهای زمانی است. همچنین در پروژههایی هم که قبلاً چند بار اجرا شدهاند و احتمال مواجهه با غافلگیری و شرایط غیرمترقبه در آنها کم است، میتوان از این روش استفاده کرد.
این متدولوژی مدیریت پروژه برای اولین بار توسط مهندسان شرکت موتورولا در سال 1986 ارائه شد. هدف این روش، بهبود کیفیت از طریق کاهش تعداد خطاهای موجود در یک فرایند بهواسطه شناسایی ناکارآمدیها و حذف آنها از روند کار است. در شش سیگما از روشهای مدیریت کیفیت که عمدتاً تجربی و آماری هستند استفاده میشود و افراد متخصص در اجرای آن نقشی کلیدی ایفا میکنند.
رویکرد شش سیگما مبتنی بر چرخههای DMAIC و DMADV است. از چرخه DMAIC برای بهبود فرایندهای موجود و از چرخه DMADV برای طراحی فرایندهای جدید یا بازطراحی فرایندهای فعلی استفاده میشود.
عبارت DMAIC از کنار هم قرار دادن نخستین حرف کلمات زیر ایجاد شده:
عبارت DMADV هم از کنار هم قرار دادن نخستین حرف کلمات زیر ایجاد شده:
بد نیست بدانید یک متدولوژی مدیریت پروژه دیگر هم به نام شش سیگمای ناب ((Lean Six Sigma وجود دارد که هدف آن بهبود عملکرد تیم از طریق حذف سیستماتیک اتلافها و کاهش واریانسهاست.
متدولوژی مدیریت پروژه شش سیگما برای شرکتها و سازمانهای بزرگی که میخواهند با تکیه بر رویکردی داده-محور، کیفیت و کاراییشان را بهبود دهند، روشی ایدهآل است.
اگر بخواهیم فهرست کاملی از انواع متدولوژی مدیریت پروژه ایجاد کنیم، بیتردید باید نام متدولوژیهای دیگری را نیز به این فهرست بیفزاییم. بااینحال و برای پرهیز از اطاله کلام، به معرفی شش مورد از مهمترین و محبوبترین متدولوژیها بسنده کردیم و امیدواریم آنچه تقدیم شد، مورد توجه قرار گرفته باشد.