مهارت رهبری، یکی از مهمترین ویژگیهای یک مدیر موفق است. رهبری و مدیریت یکسان نیستند و افراد با داشتن این دو مهارت در کنار هم و دانستن تئوریهای رهبری میتوانند در افزایش بهرهوری و تعامل گام بردارند. در واقع رهبری فرایندی است که در آن یک فرد برای رسیدن به هدفی خاص، روی دیگران تأثیر میگذارد و گروه را بهگونهای منسجم و هدفمند هدایت میکند.
تئوریها و سبکهای رهبری مختلفی وجود دارند که به شما کمک میکنند تا فردی تأثیرگذار و موفق باشید. رهبری و مدیریت رابطه مستقیمی با هم دارند؛ اگر رهبران به دنبال موفقیت باشند باید روشهای مدیریت افراد را بدانند و مدیران کارآمد نیز شیوههای رهبری را بهخوبی میدانند. در این مقاله تئوریها و سبکهای رهبری بررسی میشوند.
رهبری، یکی از اصول مدیریت است که به واسطه آن رهبر میتواند بر دیگران نفوذ کند؛ بهطوری که افراد بهصورت داوطلبانه و از روی میل باطنی کارهایی را در چارچوب اهداف معین انجام دهند. مهمترین نکته در رهبری و مدیریت، نفوذ و تأثیرگذاری است. مدیر باید با استفاده از شیوههای رهبری، ایجاد انگیزه و ارتباط مؤثر، کارمندان را به سمت دستیابی به هدفی خاص سوق دهد.
از آنجایی که رهبری مهمترین اصل مدیریت است، متخصصان و محققان بسیاری روی شیوهها و سبکهای رهبری مختلف که بتواند در موفقیت افراد مؤثر باشد، مطالعات بیشماری انجام دادهاند. انواع ویژگیها، نظریهها و سبکهای رهبری کمک میکنند تا یک فرد مهارتهای لازم برای هدایت و مدیریت گروه را کسب کند. در ادامه به شیوههای رهبری پرداخته میشود.
سبک رهبری مرد بزرگ یکی از شیوههای رهبری است که در آن رهبری بهعنوان عملی قهرمانانه تلقی میشود و تواناییها و ویژگیهای شخصیتی موجب میشود که فرد از دیگران متمایز شده و در جایگاه رهبری یک گروه قرار بگیرد. بر اساس این تئوری فردی میتواند رهبری گروه را به عهده بگیرد که دارای خصایصی از قبیل هوش، خلاقیت، اعتماد بهنفس، مهارتهای ارتباطی و اجتماعی باشد.
طبق نظریه مرد بزرگ، رهبران ساخته نمیشوند بلکه «متولد میشوند» و بر این اساس رهبران با خصوصیات منحصربهفردی زاده میشوند که در طی زمان در آنها رشد میکند. البته این تئوری توسط نظریهپردازان مدرن پذیرفته نیست و حتی توسط برخی از رهبران موفق رد میشود.
سبک رهبری موقعیتی یکی از سبکهای رهبری است که بر اساس آن شیوه رهبری تحت تأثیر شرایطی است که رهبران در آن قرار میگیرند. این نظریه بیان میکند که موفقترین رهبران کسانی هستند که میتوانند سبک رهبری خود را با نبوغ، توانایی و تجربیات افراد گروه سازگار و هماهنگ کنند.
رهبران موقعیت تمرکز خود را روی کارمندان و افراد گروه میگذارند و رفتار خود را با توجه به نیاز افراد تغییر میدهند. میزان بلوغ فرد یا گروه و سبک رهبری اصول بنیادین این نظریه هستند.
سبک رهبری اقتضایی بر این اصل استوار است که هیچ سبک مدیریتی و رهبری وجود ندارد که بتواند در همه شرایط اعمال شود. بر اساس این تئوری متغیرهای مختلفی میتوانند در موقعیتهای گوناگون تأثیرگذار باشند و در واقع رهبر بعد از بررسی این متغیرها باید راه درست را انتخاب کند.
باتوجه به نظریه اقتضایی مدیران موفق کسانی هستند که در کنار خصوصیات و ویژگیهای خاص میتوانند نیازهای افراد گروه را شناسایی کرده و توانایی تجزیهوتحلیل موقعیتها را داشته باشند. عواملی مثل مشخص بودن هدف، رابطه مدیر و کارکنان و میزان قدرت مدیر نقش مهمی در این نظریه ایفا میکنند. از آنجایی که سازگاری یکی از اصول مهم در رهبری است، رهبر و مدیر موفق کسی است که بتواند با موقعیتهای مختلف تطبیق یافته و بهترین تصمیم را بگیرد.
رهبری تحولگرا یکی از شیوههای رهبری است که بر روابط بین رهبر و افراد گروه تمرکز دارد. این شیوه به تئوری روابط نیز شهرت دارد و بر اساس آن رهبر، فردی الهامبخش است که میتواند افراد گروه را برای انجام بهتر وظایفشان تشویق و ترغیب کند.
رهبران تحولگرا، افرادی کاریزماتیک هستند و فضایی مهیا میکنند که افراد بتوانند تواناییهای بالقوه خود را شناسایی کرده و آنها را در جهت رسیدن به هدف به کار گیرند. این رهبران از توانایی خود برای مهم جلوه دادن هدف و وظیفه به افراد استفاده کرده و به آنها انگیزه بدهند. رهبران تحولگرا نه تنها روی عملکرد گروه تمرکز دارند بلکه افراد گروه را تشویق میکنند که پتانسیل و مهارتهای فردی خود را کشف کنند.
این سبک به تئوری مدیریت و تئوری مبادله نیز شهرت دارد و بر پایه سه اصل نظارت، کار گروهی و سازماندهی است. در این سبک، اساس رهبری بر پاداش و تنبیه است و معمولا در مشاغلی کاربرد دارد که مدیر بتواند برای ایجاد انگیزه به کارکنانش پاداش دهد یا آنها را از حقوقی محروم کند.
یکی از شیوههای رهبری، رهبری رفتاری بوده که در آن تمرکز روی رفتارها و عملکرد رهبر و مدیر است. این نظریه در تضاد کامل با نظریه مرد بزرگ قرار دارد و روی خصوصیات و ویژگیهای رهبر تأکید نمیکند. در این سبک، رهبری مؤثر حاصل یادگیری و کسب مهارتهای مختلف در طول زمان است. رهبری رفتاری یکی از بهترین سبکهای رهبری در نظر گرفته میشود و بر اساس آن فرد میتواند رهبری کردن را در طول زندگی یاد بگیرد.
در این سبک رهبری، مدیر باید روی نیازهای کارمندان تمرکز کند؛ بر اساس این نظریه وظیفه رهبر تأیید دیدگاههای مختلف افراد و کمک به آنها در دستیابی به اهدافشان است. در این شیوه رهبری، مدیر باید کارکنان را در تصمیمگیری دخیل کرده و ایدههای آنها را مدنظر قرار دهد و فضایی برای نوآوری ایجاد کند.
یکی از سبکهای رهبری، رهبری مستبدانه بوده که بر اساس مجموعه فرمانها و دستورها است. در این شیوه رهبری، همکاری بین مدیر و اعضای گروه بسیار اندک است و تصمیمگیری توسط شخص مدیر انجام میشود. در رهبری مستبدانه، افراد میتوانند نظر یا ایده خود را مطرح کنند اما تصمیم نهایی به عهده مدیر است و گروه بر اساس دستورات او وظایفشان را انجام میدهند.
در رهبری هدف، مدیران باید رفتارهایی مبتنی بر تقویت نقاط قوت و جبران نقاط ضعف کارکنانشان اتخاذ کنند. در این نظریه مدیر باید انعطافپذیر باشد و روشهای رسیدن به اهداف سازمانی را با توجه به شایستگی افراد تغییر دهد.
رهبری مشارکتی بسیار انعطافپذیر است و موجب ایجاد روحیه همکاری بین افراد گروه و افزایش انگیزه و بهرهوری کارمندان میشود. در این شیوه رهبری، خلاقیت افراد در نظر گرفته میشود و هر گروه، یک مدیر دارد که بر کیفیت انجام کارها نظارت میکند.
در این شیوه رهبری، اهداف خاصی برای شرکت در نظر گرفته میشود سپس مدیر آنها را با کارکنان مطرح کرده و در مورد نحوه دستیابی به اهداف تصمیمگیری میکند. این سبک از رهبری بر مبنای چند اصل است؛ ابتدا مدیر و سرپرستان اهداف سازمانی را بررسی میکنند، سپس وظایف کارکنان را مشخص کرده و بر پیشرفت آنها نظارت میکنند. بعد از اتمام کار، مدیران نتایج را بررسی کرده و در صورت دستیابی به هدف، به کارکنان پاداش میدهند. اصل رهبری بر مبنای هدف بر درک مسوولیتها و انجام دقیق آنهاست.
نظریههای مطرح شده میتوانند بر اساس موقعیت و نوع فعالیت هر شرکت تغییر کنند. در دنیای تجارت، رهبری و مدیریت جزو مهمترین مهارتها هستند و عوامل زیادی برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق وجود دارد. شما میتوانید با توجه به نیاز شرکت، انواع شیوههای رهبری را با هم ترکیب کرده و با استفاده از خلاقیت روش منحصربهفرد خودتان را برای مدیریت ابداع کنید.