صفات رهبری بخشی جداییناپذیر از درک و عملکرد یک رهبر است. تجربه نشان داده است که مشاغل و شرکتهای موفق برای کمک به پیشرفت خود به رهبری قوی و باتجربه احتیاج دارند. رهبری که تبعیت کارکنان از وی از سر اجبار نباشد بلکه از روی تمایل قلبی خود از دستورات پیروی کنند. اساسا ویژگی رهبر موفق با رفتارهایی که در حین انجام فعالیتها از خود نشان میدهد تعریف میشود و اهمیت این مسئله باعث شده است که امروزه خصوصیات رهبران موفق به طور گسترده در قالب سمینارها، آموزشها و حتی برنامههای درسی مورد مطالعه و بحث قرار گیرند. خوشبختانه با وجود چنین تحقیقاتی، خصوصیاتی که باید یک رهبر موفق از آنها اجتناب کند نیز مشخص شده است که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
اگرچه ویژگیهای ذاتی بسیاری وجود دارند که رفتار رهبری را تقویت میکنند اما استراتژیها و اقداماتی نیز لازم هستند که رهبران میتوانند آنها را برای بهبود رفتار و کارآیی خود در جهت توسعه بیشتر به کار بگیرند. طبق تجربه، زمانی یک سازمان رشد میکند که رهبر آن در جهت به اشتراک گذاشتن دیدگاهها، تشویق افراد تیم و تلاش برای اطمینان از کارآیی هرچه بیشتر کارکنان حرکت کند.
رهبران بزرگ و موثر به بهبود روحیه در یک سازمان کمک میکنند. حتی در دوران سخت میتوانند به زیردستان خود اعتماد و امید مضاعف القا کنند. شاید به همین دلیل است که در نبود این شرایط، بعضی از افراد ترجیح میدهند با وجود علاقهمندی به شغل خود استعفا دهند. در واقع آنها شغل خود را ترک نمیکنند بلکه مدیر خود را ترک میکنند!
جالب است بدانید که رهبران بزرگ میتوانند به پرورش رهبران آینده نیز کمک کنند. آنها به اعضای تیم راهنمایی و با آنها همکاری میکنند تا زمانی که رشد کرده و برای پذیرش نقشهای جدید در شرکت آماده شوند.
رهبران موفق در کمک به میزان کسب درآمد شرکت نقش اساسی دارند چرا که وقتی کارکنان با انرژی و خلاقیت بیشتری کار کنند مطمئنا مشتریان بیشتری به سوی خدمات شرکت جلب خواهد شد.
مارتین لوتر کینگ جونیور، گاندی یا بیل گیتس همگی نمونههایی از افراد بزرگی هستند که از طریق استراتژیهای مثبت خود بر جهان پیرامون تأثیر گذاشتند. نگاه به رفتار رهبری آنها به ما کمک میکند تا اهمیت صفات و اقدامات صحیح و حتی مخرب یک رهبر را درک کنیم.
شما باید بهعنوان یک مدیر، علاوه بر خصوصیات رهبران موفق از ویژگیها و صفات منفی که مانع از پیشرفت سازمان میشوند نیز آگاهی داشته باشید. در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
رهبری ناعادلانه اغلب منجر به بیزاری کارمندان از شما و بهخصوص قدرتی که دارید میشود. طبق تجربه، رفتار ناعادلانه یک رهبر میتواند اشکال مختلف داشته باشد و در زمانهای مختلفی خود را بروز دهد. برای جلوگیری از رهبری غیرمنصفانه، شما باید با همه بااحترام و انسانیت رفتار کنید. اگر کارکنان احساس کنند که منصفانه با آنها رفتار شده است، مطمئنا روابط بهتر و کارایی موثرتری خواهند داشت.
دروغ گفتن نه تنها میتواند به مشکلات جدی حقوقی منجر شود، بلکه تجربه نشان داده است که هیچکس نمیخواهد برای یک دروغگو کار کند. دروغگو بودن یکی از سمیترین ویژگیهای رهبری است زیرا اگر با دروغ کار خود را پیش ببرید یا نتوانید به قولهای دروغ خود عمل کنید، دیگر اعتمادی باقی نخواهد ماند. پس از شنیدن چند بار دروغ، مطمئنا کارکنان و مشتریان از شما رویگردان میشوند و برای خلاص شدن از دست شما هر کاری خواهند کرد.
نداشتن انگیزه نه تنها بر عملکرد خودتان تأثیر میگذارد، بلکه میتواند تأثیر مستقیمی بر میزان توانایی کارکنان نیز بگذارد. هنگامیکه شما رهبر یک گروه هستید، مسئولیت این را دارید که دیگران را با انگیزه نگه دارید تا همگی بتوانید به جلو حرکت کنید. اگر سست شوید یا به یک رهبر بیانگیزه تبدیل شوید، مطمئنا هیچکس تمایل ندارد شما یا دستورات شما را دنبال کند.
عدم پذیرش مسئولیت چیزهایی که مستقیماً تقصیر شما بوده نشاندهنده عدم پاسخگویی است و بر شخصیت کلی شما بهعنوان یک رهبر تأثیر منفی دارد. توصیه میکنیم حتی اگر شما مقصر نیستید، دخالت کنید تا به دیگران نشان دهید که در کار خود جدی هستید و میخواهید کارها به درستی انجام شوند.
اگرچه داشتن احساس غرور در حین کار تحسینبرانگیز است اما داشتن یک منیت بزرگ در کاری که برای تکمیل آن خیلی تلاش نکردهاید سمی است. رهبری که برای هر کاری فقط بهصورت خودخواهانه برخورد میکند مطمئنا باعث عدم رضایت کارکنان میشود. به کار خود افتخار کنید اما اطمینان حاصل کنید که دیگران را نیز در موفقیت آن شریک کردهاید تا همه احساس خوبی نسبت به شما داشته باشند.
رهبرانی که تابع اخلاق نیستند ممکن است در نهایت قانونشکنی کنند. فرقی نمیکند قضیه چیست، غیر اخلاقی عمل کردن میتواند عواقب سختی به دنبال داشته باشد حتی اگر در آن زمان یک معامله بزرگ انجام شده باشد. تصمیمگیری بدون در نظر گرفتن مسائل اخلاقی میتواند منجر به اقدام قانونی افراد نسبت به شما شود یا کارمندان را نسبت به شما بدبین کند. پس قبل از رویارویی با هر معضل اخلاقی منطقی و دقیق فکر کنید.
اصولا یک رهبر منفعتطلب به راحتی دیگران را نادیده میگیرد. چنین شخصی یک رهبر واقعی نیست زیرا فقط کارهایی را انجام میدهد که به نظر میرسد به نفع خود است و نه کارمندان یا شرکت! ویژگی رهبر موفق این است که قبل از هر تصمیمگیری بزرگ از دیگران نظرخواهی کند و منافع آنها را نیز در نظر بگیرد.
یک رهبری ضعیف همراه با عدم حمایت از اعضای تیم، در نهایت میتواند منجر به از دست دادن تعداد زیادی کارمند شود. چنین شرایطی حتی میتواند منجر به واکنش زنجیرهای افراد برای حذف رهبر شود. به همین دلیل توصیه میکنیم، در کار کسانی که هدایت میکنید مشارکت داشته باشید. مطمئنا اگر از دیگران حمایت کنید برای شما احترام بیشتری قائل خواهند بود.
نسبت به شخصیت و سختکوشی کارمندان خود حسن نیت داشته باشید و بدین شکل محبت آنها را به سوی خود جلب کنید. البته علاقهمندی بیش از حد شما به یک کارمند نباید باعث القای احساس تبعیض در سایرین شود. با همه براساس توانایی آنها رفتار کنید.
هیچکس واقعاً دوست ندارد برای رهبری که نمیداند چه کاری انجام دهد کار کند. به همین دلیل است که معمولا یک رهبر بیکفایت به سرعت شناخته و جایگزین میشود. توصیه میکنیم تفکرات انتقادی دیگران در این زمینه را جدی بگیرید.
تجربه نشان داده است که رهبری با دورویی و صرفا طلب رضایت دیگران ممکن نیست زیرا کارمندان خیلی زود متوجه خواهند شد که شما از قوانینی که برای آنها وضع کردهاید پیروی نمیکنید و ناعادلانه پیش میروید.
سهلانگاری بیش از حد در مواردی منجر به فروپاشی و ورشکستگی یک شرکت شده است. رهبر گروه بودن به معنای این است که مسئولیتپذیری به عهده شما است و سهلانگاری میتواند مسائل جدی برای شما و شرکت به وجود آورد. پس از مسائل مختلف غفلت نکنید تا بتوانید یک محیط کار آزاد و موثر داشته باشید.
به خاطر بسپارید که رهبر بودن چیزی فراتر از سرپرستی دیگران و سودآوری برای شرکت است. بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که در حوزه کاری خود به یک رهبر نالایق تبدیل نخواهید شد. ویژگی رهبر موفق یا همان خصوصیات رهبران موفق را دنبال کنید و از خطاها و صفات منفی آنها درس بگیرید.