بهبود مهارت تصمیمگیری، مستلزم استفاده از تکنیکهای مناسب است. تکنیکهایی که رویکردی روشمند را برای انتخاب بهترین گزینه از بین بدیلهای مختلف در اختیارتان قرار میدهند. با وجود اینکه قضاوت و شهود، در بسیاری از مواقع معیارهای خوبی برای تصمیمگیری هستند اما گاهی با شرایط پیچیدهای روبرو میشویم که اتکای صِرف به آنها میتواند خطرآفرین باشد.
با توجه به اهمیت بحث Decision Making در مدیریت و تجارت، در این گفتار از تینت میخواهیم 5 تکنیک عالی و مؤثر بر بهبود مهارت تصمیمگیری را به شما همراهان دوستداشتنی معرفی کنیم. دعوت میکنیم تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.
آنالیز SWOT از طریق تسهیل شناسایی عواملی که بر استراتژی، اقدام یا ابتکار عمل تأثیر میگذارند، به بهبود مهارت تصمیمگیری کمک میکند. اطلاعات مستخرج از این آنالیز، کسبوکارهای مختلف را قادر میسازد تا در مسیر تجاری درستی حرکت کنند.
عبارت SWOT از کنار هم گذاشتن اولین حرف از چهار مفهوم کلیدی یعنی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها تشکیل شده و آنالیز SWOT تکنیکی است که دقیقاً به ارزیابی همین عوامل میپردازد. با استفاده از این تکنیک میتوانید ضمن پی بردن به نقاط ضعف و قوت داخلی سازمان، بهطور همزمان و به شکلی فعالانه در جستجوی فرصتها و تهدیدهای محیطی باشید. این تکنیک علاوه بر بهبود مهارت تصمیمگیری، در برنامهریزی استراتژیک نیز جایگاهی ثابت و حیاتی دارد.
سازمانهایی که از آنالیز SWOT بهره میگیرند ضمن شناسایی اهدافشان، پی میبرند که چطور با تقویت نقاط قوت از عوامل محیطی و غیر محیطی مساعدی که به آنها در تحقق این اهداف یاری میرسانند، به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. این سازمانها درعینحال تلاش میکنند که با پوشش نقاط ضعفشان، میزان آسیبپذیری را در مقابل عوامل نامساعد به حداقل برسانند. مدیران سازمانی بهواسطه ارزیابی تهدیدها و فرصتهای محیطی میتوانند فرایند برنامهریزی را با توجه به عواملی مثل ورود رقبای جدید به بازار یا وضع قوانین جدید انجام دهند.
بهطور خلاصه، آنالیز SWOT یک تکنیک عالی برای ارزیابی وضعیت فعلی سازمان و فرایند برنامهریزی است که نقش مهمی در بهبود مهارت تصمیمگیری ایفا میکند.
وقتی در فرایند تصمیمگیری با متغیرها و بدیلهای مختلفی روبرو میشوید، ماتریس تصمیمگیری یک ابزار بسیار کارآمد برای شماست.
این ماتریس تا حد زیادی به فهرست مزایا و معایب شباهت دارد با این تفاوت که به شما اجازه میدهد اهمیت شخصیتان را برای هر عامل تعیین کنید و بهاینترتیب با دقت بیشتری به مقایسه گزینههای مختلف با یکدیگر بپردازید. ماتریس تصمیمگیری بینش ارزشمندی را برایتان نسبت به بدیلهای مختلف و همینطور عواملی که هر بدیل را تحتالشعاع قرار میدهند، ایجاد میکند و از این طریق باعث بهبود مهارت تصمیمگیری میشود.
برای استفاده از این ماتریس، باید یک جدول طراحی نموده و همه گزینههای ممکن را در ستون اول جدول وارد کنید. سپس در ردیف اول، تمام عوامل مؤثر بر تصمیم را یادداشت کنید. در مرحله بعد، ضمن امتیازدهی به هر گزینه، به هر یک از عوامل مؤثر بر تصمیم، وزن دهید. سر آخر، نمره نهایی برای هر یک از گزینهها محاسبه میشود و طبیعتاً گزینهای که بیشترین امتیاز را کسب کند، بهترین انتخاب خواهد بود. این تکنیک تا حدی به روش تحلیل هزینه/ فایده شباهت دارد با این فرق که صرفاً به هزینه محدود نمیشود.
مزیت اصلی ماتریس تصمیمگیری، عینی سازی هر چه بیشتر نظرات و آرای ذهنی و مقدور ساختن تحلیل کمّی آنهاست. بااینحال توجه داشته باشید که اختصاص وزن در تکنیک ماتریس تصمیمگیری، نه بر رویکردی کمّی بلکه بر ارزیابی کیفی استوار است و به همین دلیل، گاهی نمرات نهایی خروجی از این روش، میتوانند گمراهکننده باشند.
آنالیز پارتو، یک تکنیک معروف و مؤثر دیگر در بهبود مهارت تصمیمگیری بوده که مزیت اصلی آن کمک به شناسایی فرصتها و مسائل و همینطور اولویتبندی تغییرات احتمالی است. ویلفردو پارتو، اقتصاددان بزرگی که نام او را بر این تکنیک نهادهاند به تکرار منظم توزیع 20/80 در رویدادهای جهان پی برد و به همین دلیل، گاهی به اصل پارتو، قانون هشتاد- بیست هم میگویند.
اصل پارتو در تجارت به شناسایی تغییراتی که بیشترین تأثیر را روی کسبوکار شما دارند، کمک میکند. با استناد به این اصل، 80% از رشد یک تجارت تنها از 20% عوامل ناشی میشود. این اصل، مدیران سازمانی را قادر میسازد تا با شناسایی آن 20%، توجه و تلاششان را معطوف به نقاطی کنند که در پیشرفت کسبوکار، نقش اصلی را ایفا میکنند.
استفاده از آنالیز پارتو بهعنوان یک ابزار اولویتبندی، بیشتر زمانی موضوعیت دارد که تصمیمات زیادی باید گرفته شود. استفاده از این تکنیک در مواقعی هم که سازمانها مجبور به اخذ تصمیمات مهم و بزرگ هستند، معمول است. تکنیک پارتو، روشی ساده و کارآمد برای بهبود مهارت تصمیمگیری است که مخصوصاً در شرایطی که به یافتن راهکارهای فوری و مؤثر نیاز دارید، میتواند مفید واقع شود.
یکی دیگر از تکنیکهای مهم بهبود مهارت تصمیمگیری، آنالیز هزینه- فایده (منفعت) است. این تکنیک با در نظر گرفتن اولویتها، منابع و محدودیتهای اطلاعاتی به مدیران در اخذ تصمیمات بهینه کمک میکند. در این تکنیک، منافع یک ورودی یا فعالیت نسبت به هزینههای آن مورد سنجش قرار میگیرد. رهبران مشاغل میتوانند با بهرهگیری از این روش دریابند که آیا یک ورودی یا فعالیت، میتواند حداکثر بازده سرمایهگذاری (ROI) را برایشان ایجاد کند یا نه؟
در این روش باید وقت بگذارید و ضمن برآورد کلیه هزینههای ناشی از یک تصمیم، مزایایی را که سازمان بهواسطه اتخاذ تصمیم از آنها منتفع میشود، تخمین بزنید. این تکنیک یکی از روشهای محبوب نزد کارآفرینان است زیرا آنها میتوانند از این طریق تصمیماتی بگیرند که حداکثر سود را برایشان به ارمغان میآورند. فراموش نکنید که هدف غایی هر شکلی از تجارت، کسب سود است و طبیعتاً هر تصمیمی که گرفته میشود، باید در جهت تحقق این هدف مهم باشد.
مانند هر تکنیک دیگر، آنالیز فایده- هزینه نیز معایبی دارد. نخست اینکه برآورد دقیق منافع و هزینههای ناشی از اخذ یک تصمیم، کار سادهای نیست. ثانیاً در این روش، منافع غیرمستقیم مثل رضایت مشتری لحاظ نمیشوند.
این تکنیک بهبود مهارت تصمیمگیری با تهیه فهرست کاملی از همه هزینهها و منافع مستقیم ناشی از یک پروژه یا تصمیم آغاز شده و معیارهای مالی قابلسنجش مثل درآمد کسبشده یا هزینههای صرفهجویی را شامل میشود. درنهایت، هزینهها و منافع برآورد شده، بهطور کمّی با یکدیگر مقایسه میشوند و همین مقایسه، مبنای تصمیمگیری را شکل میدهد.
یکی دیگر از بهترین تکنیکها یا ابزارهای بهبود مهارت تصمیمگیری، نمودار ایشیکاواست که اغلب، آن را با نامهای دیگری مثل نمودار استخوان ماهی یا نمودار علت و معلول میشناسند. این نمودار، علل مختلف یک رویداد خاص را نشان میدهد. از نمودار ایشیکاوا میتوان در طراحی محصول و بررسی کیفی آن بهمنظور شناسایی عوامل احتمالی مؤثر بر طرح و کیفیت محصول استفاده کرد. شما میتوانید برای شناسایی ریشه انحرافها، این عوامل را در گروههای مختلفی دستهبندی کنید.
نمودار ایشیکاوا شبیه به اسکلت ماهی است که در آن تیغهها نشاندهنده علل یک رویداد هستند و نتیجه (برآیند) نهایی نیز در قسمت بالا یا همان سرِ اسکلت ظاهر میشود. هر دلیل یا عاملِ نقص، یک منشأ یا منبع انحراف است و معمولاً دلایل یک رویداد را برای شناسایی منابع انحراف به چند دسته اصلی تقسیم میکنند.
این تکنیک بهبود مهارت تصمیمگیری اغلب در مسائل کیفی مورد استفاده قرار میگیرد و بهعنوان یک ابزار بصری مبتنی بر طوفان فکری، میتواند باعث ایجاد ایدههای بیشتر برای تحلیل مسائل علت و معلولی باشد. البته استفاده از این روش برای حل مسائل بزرگ به دلیل دشواری شناسایی روابط متقابل بین علتها، توصیه نمیشود.
شکی نیست که پنج تکنیک گفتهشده در این گفتار میتوانند تأثیر زیادی بر افزایش قدرت تصمیمگیری داشته باشند اما فراموش نکنید که اخذ هر تصمیم درواقع به معنای حل یک مسئله است و به همین سبب، برای بهبود مهارت تصمیمگیری نباید از تقویت مهارت حل مسئله غافل شوید که ما در مقالهای مجزا، راهکارهای کاربردی و خوبی را برای این منظور بیان کردهایم.